بازگشت

حضرت سكينه


مناسب است دراينجا از بي بي سكينه عليهاالسلام سخني هرچند كوتاه به ميان آيد.

مرحوم محدث قمي مي نويسد: نام سكينه دختر امام حسين عليه السلام آمنه و به قولي أمينه بود. مادرش رباب دختر امرء القيس بن عدي بوده كه رئيس بكر بن وائل و نصراني بود، و در زمان عمر مسلمان شد و هنوز نمازي نخوانده بود كه عمر ولايت ناحيه اي به او داد. و حضرت علي عليه السلام دخترش رباب را براي حسين عليه السلام خواستگاري نمود و او قبول كرد. عبدالله (علي اصغر) و سكينه از او متولد شدند.

امام حسين عليه السلام درباره ي سكينه و مادرش مي فرمايد:



لعمرك انني لاحب دارا

تكون بها سكينة و الرباب



أحبهما و أبذل جل مالي

و ليس لعاتب عندي عتاب



فلست لهم و ان عابوا مطيعا

حياتي أو يغيبني التراب



سوگند به جان تو، همانا من خانه اي كه در آن سكينه و رباب باشد دوست دارم.

آن دو را دوست مي دارم و بيشتر اموالم را در راه آن دو بخشش مي كنم، و به سرزنش ملامت گر اعتنائي ندارم.

اگر ملامتگران از من سرزنش كنند، من تا زنده ام هرگز از آنها پيروي نمي كنم، تا اين كه خاك مرا در زير خود پنهان كند. [1] .

بعضي از خصوصيات حضرت رباب و پدرش در فصل حضرت علي اصغر عليه السلام گذشت.

از ابن قتيبه درباره ي جناب سكينه عليهاالسلام نقل شده كه گفت: او سيره ي نيكو، و بزرگواري و جود فراوان و عقل كامل داشت.

در «حبيب السير» آمده است كه او را عقيله ي قريش مي گفتند.


و آن مخدره از ملكه فصاحت و بلاغت بهره ي وافر داشت...

در فضائل اين مخدره كافي است كه حضرت سيدالشهداء عليه السلام او را «يا خيرة النسوان»: «اي بهترين زنان» خطاب فرمود. چنانكه در «منتخب» نقل شده كه در روز عاشورا سكينه در حالي كه فرياد مي زد، بطرف پدر آمد، و امام او را بسيار دوست مي داشت، آن حضرت سكينه را به سينه چسبانيد و اشكهايش را با آستين مبارك پاك نمود و فرمود:



فاذا قتلت فأنت أولي بالذي

تأتينه يا خيرة النسوان [2] .



كه تمام اشعار در وداع حضرت سيدالشهداء عليه السلام نقل شد.

در حديث آمده است كه حسن مثني فرزند امام حسن عليه السلام نزد عموي خود امام حسين عليه السلام آمد و يكي از دو دختر حضرت - فاطمه و سكينه - را خواستگاري كرد.

امام حسين عليه السلام فرمودند: فاطمه را براي تو انتخاب كردم، چون به مادرم فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بيشتر شباهت دارد، در ديانت؛ تمام شب را به تهجد مي گذراند و روزها را روزه مي گيرد، و در زيبائي چون حورالعين است. ولي سكينه؛

«فغالب عليها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل»

«صلاحيت زندگي با مردان را ندارد چون مجذوب حق تعالي است» [3] .

شبلنجي شافعي در «نور الأبصار في مناقب آل النبي المختار» مي نويسد: سكينه - رضي الله عنها - در جمال و ادب و فصاحت در مرتبه اي عظيم بود... [4] .

و در سفري كه حضرت سجاد عليه السلام به قصد حج يا عمره حركت كرده بودند چون به خارج مدينه رسيدند، سكينه عليهاالسلام سفره اي كه هزار دينار زر در آن صرف شده بود براي حضرت فرستاد، امام عليه السلام فرمودند تا آن سفره را بر بينوايان تقسيم كنند. [5] .



پاورقي

[1] نفس المهموم : 527.

[2] منتخب التواريخ : 245.

[3] السيدة سکينة : 33، اسعاف الراغبين : 202.

[4] وقايع الأيام خياباني : 290.

[5] قمقام زخار: 658:2.