بازگشت

فضائل و مناقب حضرت زينب


از حكيمه دختر امام جواد عليه السلام نقل است كه:... امام حسين عليه السلام در ظاهر به خواهرش زينب كبري دختر اميرالمؤمنين عليه السلام وصيت نمود، و آنچه از علوم (و معارف و احكام الهي) در آن زمان از امام سجاد عليه السلام صادر مي شد، به حضرت زينب عليهاالسلام نسبت مي دادند، به جهت مخفي نگهداشتن (محفوظ ماندن) حضرت علي الحسين عليه السلام... [1] .

از اين حديث شريف استفاده مي شود كه حضرت زينب عليهاالسلام از طرف امام حسين عليه السلام نيابت خاصه داشته است. [2] .

حضرت زينب عليهاالسلام داراي علم منايا و بلايا بود، همانند عده اي از اصحاب پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين عليه السلام چون ميثم تمار و رشيد هجري، و ايشان افضل از حضرت مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و... بودند. [3] .

از «مجموعه شهيد رحمه الله» روايت شده است كه:... هنگامي كه حضرت زينب عليهاالسلام كودك خردسالي بود به پدر بزرگوارش عرض كرد: اي پدر، آيا ما را دوست مي داريد؟ فرمود: آري فرزندم، فرزند پاره ي جگر ماست.

حضرت زينب عليهاالسلام عرض كرد: پدر جان، دو محبت در قلب مؤمن جمع نمي شود؛ محبت خدا و محبت اولاد، و اگر ناچار بايد اولاد را دوست داشت، شفقت براي ما و محبت خالص براي خدا باشد.

پس محبت حضرت علي عليه السلام به او بيشتر شد. [4] .


در روايت ديگر چنين آمده كه براي حضرت علي بن أبيطالب عليه السلام پسر و دختري بود آن حضرت پسر را بوسيد دختر به پدر عرض كرد: آيا فرزندت را دوست مي داري؟ آن جناب فرمود: آري، آن دختر عرض كرد: گمان مي كردم غير از خداوند كسي را دوست نمي داريد، آن حضرت گريست و فرمود: محبت مخصوص خداست و شفقت براي اولاد مي باشد. [5] .

يحيي مازني گويد: مدت طولاني در مدينه همسايه ي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بودم و خانه ام نزديك منزلي بود كه زينب دختر آن بزرگوار در آنجا بود، به خدا سوگند هرگز او را نديدم و از او صدائي نشنيدم.

هرگاه مي خواست جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را زيارت كند، هنگام شب به زيارت مي رفت، و امام حسن عليه السلام طرف راست و امام حسين عليه السلام طرف چپ، و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام جلو آن مخدره مي رفتند، و چون نزديك قبر پيامبر مي رسيدند حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام زودتر مي رفت و چراغها را خاموش مي كرد. چون امام حسن عليه السلام از علت آن سؤال نمود، آن حضرت فرمودند: مي ترسم نگاه شخصي به خواهرت زينب بيفتد.

بعضي از مطلعين نقل كرده اند: هنگامي كه امام حسن عليه السلام مسموم گرديد و طشت جلو روي حضرتش بود تا جگر رنج ديده اش را استفراغ نمايد، متوجه شد كه خواهرش حضرت زينب عليهاالسلام مي خواهد نزد او بيايد، در آن حال - كه سخت بيمار بود - دستور داد طشت را بردارند به جهت شفقت و مهرباني بر خواهر (كه مبادا از ديدن آن افسرده شود).

در بعضي اخبار آمده: هرگاه حضرت زينب عليهاالسلام به زيارت برادرش حضرت امام حسين عليه السلام مشرف مي شد، آن جناب به خاطر جلالت خواهرش مي ايستاد، و او را در جاي خود مي نشانيد. [6] .


در جلالت قدر و بزرگي مقام و برتري شأن و بزرگي حال و چگونگي او بس است آنچه در برخي اخبار رسيده كه روزي حضرت زينب عليهاالسلام نزد امام حسين عليه السلام آمد و آن جناب قرآن مي خواند (چون ديدند آن مخدره مي آيد) قرآن را بر زمين نهادند، و براي اجلال و تعظيم او بپا ايستادند. [7] .

شئونات باطنيه و مقامات معنويه ي حضرت صديقه صغري، نائبه زهرا، امينه ي خدا، ناموس كبريا، اختر برج عصمت، و گوهر درج عفت و ولايت، آسيه اسوت، هاجر رتبت، مريم مكرمت، سارا سيرت، خديجه آيت، فاطمه دلالت، أمينة الله العظمي، موثقة عليا، بنت المصطفي، و قرة عين المصطفي، و شقيقة الحسن المجتبي، و الحسين سيد الشهداء، عالمه ي غير معلمه، فهمه ي غير مفهمه، عارفه ي كامله، محدثه، دختر عصمت پرور بتول عذرا، جناب زينب كبري - صلوات الله عليهم و عليها - را هيچكس نتواند در حيز تحرير و تقرير درآورد، قلم نويسندگان روزگار از احصاي فضائل و مناقب آن مخدره محترمه دو جهان و محبوبه خداوند منان عاجز است چنانكه نوشته اند:

«فان فضائلها و فواضلها و خصالها و جلالها و علمها و عملها و عصمتها و عفتها و نورها و ضياءها و شرفها و بهاءها تالية امها - صلوات الله عليهما -»

«همانا حضرت زينب عليهاالسلام در بزرگواري و نيكوئي و خوي و عظمت و بزرگي و علم و عمل و عصمت و پاكي و عفت و پارسائي و نور و روشنائي و شرافت و درخشندگي همانند مادرش فاطمه عليهاالسلام بود»... [8] .


زينب كبري در فصاحت و بلاغت و عبادت و زهد و تدبير و شجاعت، شبيه پدر و مادر خود بود، و بعد از شهادت حضرت امام حسين عليه السلام همه ي امور اهل بيت بلكه جميع بني هاشم به رأي و تدبير حضرت زينب عليهاالسلام بوده است. [9] .

و نيز در «رساله ي علويه» نيشابوري نقل شده كه حضرت زينب عليهاالسلام در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت همانند پدرش علي مرتضي عليه السلام و مادرش حضرت زهرا عليهاالسلام بود. [10] .

محمد علي احمد مصري - از نويسندگان اهل تسنن - در رساله ي خود مي نويسد:

بانو زينب از بزرگوارترين اهل بيت حسبا، و والاترين آنها نسبا بود، برگزيده ي زنان طاهر و پاكيزه و از نيكوترين آنها بود، و از فرزانه هاي روزگار بود، كه در شجاعت از سواركاران پيشي گرفت، و كالاي خود را در طول زندگي تقواي الهي انتخاب نمود.

با زباني كه دائم به ياد خدا مرطوب بود بر ظالمين طعن و آنها را تضعيف مي نمود، و براي اهل حق ياور و معين بود. بزرگوار دنيا و آخرت، خواهر امام حسن و امام حسين، دختر بتول زهرا كه خداوند او را بر زنان جهانيان برگزيد، و در نزد توانايان صاحب اراده ي آهنين و افسون قرار داد، و از سخاء و كرم مادر هاشم بود (يعني هاشم با آن همه جود و سخاء به منزله فرزند او بود)...

حضرت زينب سال پنجم هجري يعني 5 سال قبل از وفات جدش به دنيا آمد و همه ي اهل بيت از تولد او خوشحال شدند.

و از درختي كه (خداوند در قرآن تعريف فرموده به اين كه) اصل و ريشه اي در زمين پاي برجا، و شاخه هايش در آسمان است نشأت نيكو و كامل گرفت، و بزرگواري دانشمند گرديد. او با آن مقام والاي بردباري و دانش و مكارم اخلاق، صاحب فصاحت و بلاغت بود، كه از دستهاي او چشمه هاي جود و كرم تراوش مي نمود.


چنان بين زيبائيهاي سيما و درون جمع نمود كه در خانه ي وحي به «مشاور و صاحب رأي» مشهور گرديد، و همين فخرش كافي است كه از شجره ي اهل بيت وحي بود كه خداي متعال در كتاب عزيزش از آنها مدح و ستايش فرموده است... [11] .

فريد وجدي - كه از نويسندگان متعصب و مشهور سني است - در «دائرة المعراف» ذيل لغت «زين» مي نويسد: زينب دختر علي بن أبيطالب از زنان فاضله ي روزگار، و عقيله جليله ي بني هاشم بود كه با برادرش حسين بن علي در واقعه ي كربلا حضور داشت، (و چون حسين شهيد شد، او پيشواي بازماندگان از زنان وكودكان بود).

سپس مجاري حال آن مظلومه را در كوفه و شام، و خطبه او را در مجلس يزيد نقل مي كند... [12] .

روايت شده كه روزي حضرت علي عليه السلام مهماني به منزل آورد، و به فاطمه عليهاالسلام فرمود: در خانه براي مهمان چه داري؟

عرض كرد: يك گرده نان در خانه است كه آن را براي دخترم زينب گزارده ام.

زينب خوابيده بود، چون اين را از مادر شنيد - با اينكه چهار ساله بود - گفت: مادر جان، نان را براي مهمان ببريد. [13] .

علامه نقدي رحمه الله مي نويسد: حضرت زينب عليهاالسلام در عبادت و بندگي خداوند ثاني مادرش حضرت زهرا عليهاالسلام بود، و تمام شبها به عبادت و تهجد و تلاوت قرآن مشغول بود. و بعضي از فضلاء گويند: حضرت زينب عليهاالسلام در طول عمرش تهجد را ترك نكرد حتي در شب 11 محرم.

و از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت شده كه فرمودند: در آن شب عمه ام نشسته


نماز شب را بجاي آورد. [14] .

مرحوم آيةالله بيرجندي از بعضي مقاتل معتبره نقل مي كند كه حضرت سجاد عليه السلام فرمودند: براستي عمه ام زينب با اينهمه مصائب و محنتهائي كه در راه شام بر او نازل مي شد، نوافل شب از او ترك نشد.

و حضرت امام حسين عليه السلام هنگام وداع با خواهرش زينب فرمودند:

«خواهرم، مرا در نافله ي شب فراموش نكن» [15] .

در كتاب «مثير الأحزان» علامه شيخ جواهري آمده است كه:

فاطمه دختر امام حسين عليه السلام فرمود: عمه ام زينب در شب عاشورا، آن شب را در محراب و جايگاه نماز خواندنش بپا ايستاده به درگاه خداوند استغاثه مي نمود، (بر اثر آه و ناله ي او) چشمي از ما نخفته و صداي گريه ما آرام نگرفت. [16] .

حضرت امام سجاد عليه السلام مي فرمايند: شبي عمه ام زينب نماز شب را نشسته مي خواند، پرسيدم: عمه جان، چرا نماز را نشسته مي خوانيد؟

فرمود: در هر شبانه روز يك گرده نان بيشتر به اسيران نمي دهند، و امشب شب سوم است كه سهم خود را به بچه ها دادم، چون هنوز گرسنه بودند، از نهايت گرسنگي و ضعف قدرت بپا ايستادن ندارم. [17] .

و در صبر آن مظلومه مي توان گفت: بعد از مادرش حضرت فاطمه عليهاالسلام كسي در استقامت به زينب عليهاالسلام نمي رسيد. با آن همه مصيبت همانند كوه استوار و پا برجا بود و محكم مي ايستاد.

در مقام جلالت قدر و قرب به مقام امامت و ادراك شؤونات ولايت به آنجا رسيد كه چون حضرت سيدالشهداء عليه السلام را شهيد كردند بر آن پيكر همايون و اندام غرقه به خون


نظر كرده، به حضرت خالق بي چون عرض كرد:

«اين قليل قرباني را از آل محمد قبول فرما» [18] .

حضرت آيةالله ميرزا احمد سيبويه ساكن تهران از شيخ حسين سامرائي كه از اتقياء اهل منبر در عراق بود نقل فرمودند:

زماني كه در سامرا مشرف بودم، عصر روز جمعه اي به سرداب مقدس رفتم. غير از من كسي نبود، و من حالي پيدا كردم و متوجه مقام صاحب الأمر - صلوات الله عليه - شدم. در آن حال صدائي از پشت شنيدم كه به فارسي فرمود:

«به شيعيان و دوستان ما بگوئيد كه خدا را به حق عمه ام حضرت زينب عليهاالسلام قسم دهند كه فرج مرا نزديك گرداند». [19] .



پاورقي

[1] اثبات الوصية : 231، کمال الدين: 501:2، غيبت شيخ طوسي : 231، اثبات الهداة: 506:3، بحارالأنوار: 364:51، زينب الکبري : 41.

[2] کبريت احمر :376، زينب الکبري : 52.

[3] زينب الکبري : 54.

[4] مستدرک: 215:15 ب 79 از احکام اولاد ح 16.

[5] مستدرک: 171:15 ب 65.

[6] زينب الکبري : 39.

[7] خاتون دوسرا از مرحوم فيض الاسلام : 143 به نقل از کتاب تحفة العالم از علامه سيد جعفر آل بحرالعلوم طباطبائي.

[8] الطراز المذهب (ناسخ حضرت زينب عليهاالسلام): 73:1.

[9] جنات الخلود : 19 قسمت اولاد فاطمه زهرا عليهاالسلام.

[10] زينب الکبري:45.

[11] زينب الکبري : 49.

[12] دائرة المعارف فريد وجدي: 795:4، رياحين الشريعة: 52:3.

[13] مقتل مقدم: 130:3.

[14] زينب الکبري : 81.

[15] زينب الکبري : 81.

[16] خاتون دوسرا : 182، زينب الکبري : 82.

[17] زينب الکبري : 82، معالي السبطين: 133:2.

[18] ناسخ حضرت زينب عليهاالسلام: 75:1.

[19] شيفتگان حضرت مهدي عليه‏السلام: 251:1.