بازگشت

سپردن ودايع امامت


آنچه از اخبار و احاديث معلوم است، ودايع امامت به دو طريق به امام ديگر منتقل مي شود؛ يكي ودايع و اسراري است كه بايد بدون واسطه از امام سابق به امام بعدي برسد مثل اسم اعظم، و بعضي از آنها چون سلاح مخصوص و كتب، اگر خوفي نباشد، آنهم بدون واسطه به امام بعدي منتقل مي شود، و الا به جهت تقيه توسط ديگري به امام بعد از خود ميرسانند.

امام حسين عليه السلام ودايع و اسرار مخصوص را خود به حضرت سجاد عليه السلام منتقل نمودند، و بعضي مانند صحف و كتب و سلاح و... را توسط چند نفر؛ ام سلمه، دختر بزرگ خود فاطمه و حضرت زينب عليهاالسلام به امام سجاد عليه السلام رسانيدند.

مرحوم صفار به اسناد خود از ابي جارود از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه: چون هنگام شهادت رسيد، امام حسين عليه السلام دختر بزرگ خود فاطمه را طلبيدند و كتاب (نامه اي) پيچيده، و وصيت ظاهر و باطن به او دادند، و حضرت علي ابن الحسين عليه السلام دل دردي داشتند كه مردم گمان نمي بردند كه از آن مرض صحت يابند.

بعد از صحت آن حضرت، فاطمه آن كتاب را به او تسليم كرد و اكنون نزد ما مي باشد.

راوي گويد: عرض كردم: در اين كتاب چه نوشته است؟ فرمودند: بخدا سوگند، آنچه را فرزند آدم تا پايان دنيا بدان محتاج است و در آن مي باشد. [1] .

شيخ طوسي از فضيل نقل كرده كه امام باقر عليه السلام به او فرمودند: چون امام حسين متوجه عراق شد، وصيت نامه و كتابهاي مخصوص خود و چيزهاي ديگر را به ام سلمه - همسر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم - داده، و به او فرمودند: هر گاه پسر بزرگم پيش تو آمد اينها را به او بده.


چون امام حسين عليه السلام شهيد شدند، علي بن الحسين عليه السلام نزد ام سلمه آمد و آن بانو همه را تقديم آن حضرت نمود. [2] .

واز حكيمه دختر امام جواد عليه السلام روايت شده كه امام حسين عليه السلام در ظاهر به خواهرش زينب وصيت نمودند، و لذا در زمان امام سجاد عليه السلام آنچه از علوم آن حضرت ظاهر مي شد - براي مخفي نگهداشتن (و محفوظ ماندن) علي بن الحسين عليه السلام - به حضرت زينب نسبت مي دادند. [3] .

مسعودي گويد: حسين عليه السلام، علي بن الحسين را با تن بيمار طلبيد، و اسم اعظم و مواريث انبياء را به او سپرد، و به او گفت: علوم و صحف و سلاح نزد ام سلمه است، و به آن بانو سفارش كرده بود كه همه را تسليم وي كند. [4] .



پاورقي

[1] بصائر الدرجات : 148 جزء 3 ب 13 ح 9، بحارالانوار: 17:46 ب 2 ح 2.

[2] بحارالانوار: 18:46 ح 3.

[3] بحارالانوار: 363:51 باب احوال سفراء ح 11، اثبات الوصية : 206.

[4] نفس المهوم : 347، اثبات الوصية : 127.