بازگشت

صورت امام حسين برافروخته تر مي شد


مرحوم شيخ صدوق به اسناد خود از امام سجاد عليه السلام روايت كرده كه چون (در روز عاشورا) كار بر امام حسين عليه السلام دشوار شد، كساني كه با حضرت بودند، به سوي او نظر كردند حال امام را بخلاف خودشان ديدند. بجهت آنكه هر گاه كار مشكل تر مي شد رنگ چهره ي آنها تغيير كرده، بندهايشان به لرزه درمي آمد و ترس در دل آنها جاي مي گرفت.

ولي حضرت امام حسين عليه السلام و بعضي از خواصش رنگهايشان باز مي شد، اعضايشان آرامش و نفسان سكونت مي يافت.

لذا اصحاب به يكديگر مي گفتند: بنگريد چگونه امام حسين عليه السلام از مرگ هراسي ندارد. آن حضرت به آنها فرمودند:

«صبرا بني الكرام، فما الموت الا قنطرة تعبر بكم عن البؤس و الضراء الي الجنان الواسعة و النعيم الدائمة. فأيكم يكره أن ينتقل من سجن الي قصر؟ و ما لأعدائكم الا كمن ينتقل من قصر الي سجن و عذاب. ان أبي حدثني عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: ان الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر، و الموت جسر هؤلاء الي جنانهم، و جسر هؤلاء الي جحيمهم، ما كذبت و لا كذبت»:

«صبر كنيد اي بزرگواران، مرگ پلي بيش نيست كه شما را از سختي و ناراحتي به بهشت وسيع و نعمتهاي دائمي مي رساند، كداميك از شما دوست ندارد از زندان به قصر منتقل شود؟ براي دشمنانتان جز منتقل شدن از قصر به زندان و عذاب نيست.


پدرم از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم برايم نقل كرد كه دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. و مرگ پل مؤمنين به بهشت و پل كافرين به جهنم است، من دروغ نگفتم و به من دروغ گفته نشده است» [1] .



پاورقي

[1] بحارالانوار: 154:6 باب سکرات الموت ح 9، و ج 297:44 ب 35 ح 2.