بازگشت

مواسات آن سرور


در زيارت ناحيه ي مقدسه مي خوانيم:

«السلام علي أبي الفضل العباس بن أميرالمؤمنين، المواسي أخاه بنفسه، الاخذ لغده من أمسه، الفادي له، الواقي الساعي اليه بمائه، المقطوعة يداه»

«سلام بر ابوالفضل العباس عليه السلام فرزند اميرالمؤمنين عليه السلام كه جانش را در راه مواسات با برادرش تقديم نمود، از دنيايش براي راه تحصيل آخرت بهره گرفت، و جانش را براي حفظ برادر فدا نمود، و در اجراي فرمانش براي آوردن آب كوشيد تا دو دستش قطع گرديد» [1] .

امام صادق عليه السلام در زيارت آن بزرگوار مي فرمايند:

«أشهد لقد نصحت لله و لرسوله و لأخيك، فنعم الأخ المواسي»

«گواهي مي دهم كه تو در راه خدا و رسول و برادرت حضرت حسين خيرخواهي نمودي (و در وفاداري كوتاهي نكردي)، پس تو چه نيكو برادر ايثارگري بودي، كه با حسين عليه السلام (در تحمل مصائب و شدائد) مساوات و مواسات و فداكاري نمودي» [2] .

پدرش حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام خود را فداي پيامبر مي نمود، و آن حضرت را بر


خود مقدم مي داشت. و حضرت عباس اين صفت را از پدر به ارث برده و مظهر تام اين خصلت بود.

لذا خود را فداي برادر كرد و آن بزرگوار را بر خود مقدم داشت، و تا حدي مواسات نمود كه چون وارد شريعه شد، آب نخورد و به نفس خود خطاب كرد: «عباس تو آب مي خوري و حسين و اهل بيتش تشنه باشند»، و تشنه لب از شريعه بيرون آمد.

تاريخ در عمر دنيا چنين مواساتي را ضبط نكرده است.


پاورقي

[1] بحارالانوار: 66:45.

[2] مفاتيح الجنان آخر زيارت آن بزرگوار.