بازگشت

علم سردار كربلا


مرحوم آيةالله بيرجندي در «كبريت احمر» اظهار مي دارد كه حضرت عباس عليه السلام از بزرگان اهل فضل و بصيرت خاندان عصمت عليهم السلام بود، او درس ناخوانده دانا بود كه علمش از منبع فيض الهي نشأت گرفته، و در ظاهر نيز از علوم سرشار پدر بزرگوارش بهره ها برده بود.

مرحوم مقرم مي نويسد:

در جائي كه اميرالمؤمنين عليه السلام برخي از اصحاب خود را چنان پرورش مي داد كه به اسرار و رموز عالم هستي و از جمله علم منايا و بلايا آگاه مي شدند - چون حبيب بن مظاهر، ميثم تمار، رشيد و... - آيا معقول است كه نور چشم و پاره ي جگر خود را از علوم خويش بي بهره گذارد؟ با اينكه قابليت و استعداد وي از آنها بيشتر بود!

خلاصه ابوالفضل عليه السلام بسان خواهرش زينب كبري عليهاالسلام است، كه به تصريح امام سجاد عليه السلام داناي درس ناخوانده مي باشد.


بعلاوه آن بزرگوار بر اساس صفاي نفس و طينت پاك و اخلاص عظيمي كه داشت، مصداق كامل حديث شريف بود كه:

«ما أخلص عبد لله عزوجل أربعين صباحا الا جرت ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه».

«هر كس چهل روز اعمالش را خالص براي خداوند عزوجل انجام دهد، چشمه هاي حكمت از قلبش بر زبانش جاري مي گردد» [1] .

دراين صورت كسي كه تمام اعمال و مراحل عمرش را در راه رضاي خداي تعالي گذرانده، و از هر رذيلتي پيراسته و به هر فضيلتي آراسته بوده است، جز اين تصور مي شود كه ذات شريفش متجلي به انوار معارف ربوبي بوده، و علمش لدني باشد؟!

دليل ديگر بر اينكه علم قمر بني هاشم عليه السلام وجداني بوده است، اين گفتار معصوم عليه السلام است كه مي فرمايد:

«ان العباس بن علي زق العلم زقا»

«همانا عباس بن علي در كودكي علم را با شير مكيده است (و در شيرخوارگي به علم و كمال آراسته بود)».

اين تشبيه امام عليه السلام استعاره ي بسيار بديع است زيرا كه «زق» بمعني تغذيه جوجه پرنده توسط مادرش است آن هنگام كه خود به تنهائي قادر به غذا خوردن نيست، و از اين استعاره متوجه مي شويم كه ساقي كربلا از كودكي و حتي از شيرخوارگي قابليت گرفتن علوم و معارف را داشته است. [2] .

مرحوم مقرم به چند نكته در زيارت حضرت ابوالفضل عليه السلام - منقول از امام


صادق عليه السلام - اشاره نموده اند كه هر كدام فضيلتي براي آن بزرگوار است، و ما خلاصه آن را نقل مي كنيم:

1- در اذن دخول حرم ابوالفضل عليه السلام مي خوانيم:

«سلام الله و سلام ملائكته المقربين و أنبيائه المرسلين و عباده الصالحين و جميع الشهداء و الصديقين و الزاكيات الطيبات فيما تغتدي و تروح، عليك يابن أميرالمؤمنين»

«سلام خدا، و سلام ملائكه مقربش، و سلام پيامبران مرسل، و بندگان شايسته اش، و سلام تمامي شهداء و صديقان، و سلامهائي پاك و طيب در صبحگاهان و شامگاهان، بر تو باد اي فرزند اميرالمؤمنين».

از طرف ديگر: امام صادق عليه السلام در زيارت سرور مظلومان ابا عبدالله الحسين عليه السلام مي فرمايند:

«سلام الله و سلام ملائكته فيما تروح و تغدو، و الزاكيات الطاهرات لك، و عليك سلام الملائكة المقربين...».

«سلام خدا، و سلام ملائكه اش، در صبحگاهان و شامگاهان، بر تو باد، و سلامهائي پاك و مطهر، و بر تو باد سلام ملائكه مقرب...»

از شباهتهائي كه اين دو زيارت بهم دارد، براي ما روشن مي شود كه منزلت قمر بني هاشم عليه السلام شبيه مقام سيدالشهداء عليه السلام است، كه هر دو، سلام خداوند و سلام ملائكه مقرب در هر صبح و شام، و عبارت: «الزاكيات الطيبات» و «الزاكيات


الطاهرات» آمده است.

2- سلام الهي (كه رحمت بي پايان و عنايت تمام نشدني اوست) و سلام ملائكه مقرب خداوند، و سلام پيامبران (كه در تمامي افعال و رفتار پيرو رضايت حق تعالي و وحي خداوند هستند) و سلام شهداء و صديقين (كه پيرو راستين انبياء و اوصيائند) و سلامهائي پاك و مطهر، به آن بزرگوار داده شده است.

3- در بخشي از اذن دخول سردار كربلا آمده است:

«أشهد لك بالتسليم و التصديق و الوفاء و النصيحة لخلق النبي المرسل»

«شهادت مي دهم كه تو نسبت به جانشين پيامبر مرسل (امام حسين عليه السلام) در مقام تسليم بودي، حضرتش را تصديق نمودي، به عهد خود وفا ورزيدي و خيرخواهي كردي».

در اينجا مقام تسليم كه از رفيعترين مقامات سالكين و راهيان كوي محبوب است (و از مرتبه ي رضا و توكل بالاتر است) براي آن حضرت بر شمرده است.

4- امام عليه السلام در ميان همه ي شهداء تنها حضرت ابوالفضل عليه السلام را به اين خطاب مخاطب فرموده كه:

«لعن الله من جهل حقك، و استخف بحرمتك»

«خدا لعنت كند كسي را كه حق تو را نشناخت و حرمت تو را كوچك شمرد».

معلوم مي شود سائر شهداء به اين ميزان از فضيلت دست نيافته اند، هر چند هر كدام را حقي بسزا ثابت است.

5- با اين فقره از زيارت:


«و دفع ذكرك في العليين»

«خداوند ياد تو را در ملأ اعلي بلند ساخت»،

درجه اي عظيم و مقامي منيع براي حضرتش بيان مي كند كه ياد او در آن مجلس ناستودني قدسيان مقامي بلند و والاست، و فرازهاي ديگر زيارت كه بيانگر مقامات عاليه ي سردار كربلاست و دقت بيشتر مي طلبد.

6- امام صادق عليه السلام خطاب به ابوالفضل عليه السلام در زيارت ديگر مي فرمايند:

«لعن الله أمة استحلت منك المحارم، و انتهكت في حرمة الاسلام»

«خداوند لعنت كند قومي را كه با ريختن خون تو محارم الهي را در شأن تو حلال شمردند، و با كشتنت، حرمت اسلام را از ميان بردند».

با اينكه همه ي شهداي كربلا به برترين مرتبه ي فضل رسيدند كه ديگر شهداء را به آن راهي نيست كه در زيارت نيمه رجب مي خوانيم:

«السلام عليكم يا مهديون، السلام عليكم يا طاهرون من الدنس»

يا آمده است:

«طبتم و طابت الأرض التي فيها دفنتم»

«شما پاك و طيب هستيد، و زميني كه در آن دفن شديد پاك شده است».

و لكن اين عبارت كه: «با شهادتت حرمت دين زير پا نهاده شد»، فقط درباره ي سردار كربلا رسيده است. [3] .



پاورقي

[1] عيون الأخبار: 68:3 ب 31 ح 321.

[2] العباس مرحوم مقرم : 169، خلاصه نقل شده است.

[3] العباس مقرم : 209 و ترجمه آن سردار کربلا : 228.