بازگشت

فضائل آن حضرت


حضرت عباس داراي مقام بسيار رفيعي از فضل و دانش و تقوي و يقين و اطاعت و عبادت و شرايف آداب و اخلاق بود، و به حضرت امام حسين عليه السلام و زينب كبري عليهاالسلام علاقه وافر داشت. و او بعد از حسنين عليهماالسلام اشرف و اعظم پسران حضرت علي عليه السلام بود.

مقام حضرت ابوالفضل عليه السلام بالاتر از آنست كه امثال ما به توانند بيان كنند. در سفر حضرت سيدالشهداء عليه السلام به كربلا (از مدينه تا مكه، و از مكه تا كربلا) آن جناب توجه خاصي به حضرت ابوالفضل عليه السلام داشت كه مختصري از آن را قبلا نوشتيم، مثلا:

عصر تاسوعا، چون آن بزرگوار ابوالفضل را نزد لشكر دشمن فرستاد، فرمود:

«يا عباس، اركب بنفسي أنت يا أخي حتي تلقاهم»

«اي عباس، - جانم به قربانت - برادرم - سوار شو و با آنها ملاقات كن» [1] .

لكن براي توسل به ذيل عنايات آن بزرگوار شمه اي از درياي بيكران فضائلش را يادآور مي شويم:

مرحوم صدوق به اسناد خود روايت كرده كه: حضرت علي بن الحسين عليهماالسلام به عبيدالله فرزند ابوالفضل عليه السلام نگاهي كرد، اشك چشمانش را گرفت و فرمود: روزي بر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سخت تر از روز احد نبود كه عمويش حمزه در آن شهيد شد، و بعد از آن موته بود كه عمو زاده اش جعفر بن أبيطالب شهيد شد.


سپس فرمود:

«و لا يوم كيوم الحسين عليه السلام»

«لكن روزي چون روز حسين عليه السلام نبود»،

سي هزار مرد كه گمان مي كردند از اين امتند دور او را گرفتند و هر كدام با كشتن او بخدا تقرب مي جستند، و او خداوند را به آنها يادآوري مي نمود، ولي پند نمي گرفتند تا او را به ستم و ظلم و عدوان كشتند.

آنگاه فرمود:

«رحم الله العباس، فلقد آثر و ابلي و فدي أخاه بنفسه حتي قطعت يداه...»

«خداوند عباس را رحمت كند، كه جانبازي كرد و خوب امتحان داد (در راه برادر خود را مبتلا ساخت) و خود را فداي برادر نمود تا دو دستش قطع شد»، خداوند در عوض به او دو بال داد كه با فرشتگان در بهشت پرواز مي كند، چنانكه به جعفر بن ابي طالب عطا نمود».

«و ان للعباس عند الله تبارك و تعالي منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة»

«حضرت عباس نزد خداوند متعال منزلت و مقامي دارد كه تمام شهداء (اولين و آخرين) در روز قيامت تمناي مقامش را مي نمايند» [2] .


مفضل بن عمر روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام فرمودند:

«كان عمنا العباس نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبي عبدالله عليه السلام، و ابلي بلاء حسنا و مضي شهيدا»

«عموي ما عباس بصيرتي عميق و ايماني محكم داشت، در محضر ابي عبدالله عليه السلام جهاد كرد، و نيكو كفايت نمود تا بشهادت رسيد».

و خون عباس در قبيله بني حنيفه است، وي هنگام شهادت 34 سال داشت [3] .

از مجموعه ي شهيد ثاني رحمه الله نقل شده كه روزي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به فرزندش عباس فرمودند: بگو يك (واحد)، او گفت: يك. دوباره فرمودند: بگو: دو (اثنين). حضرت عباس خودداري كرد و گفت: شرم مي كنم با زباني كه يك گفته ام، دو بگويم. (يعني با زباني كه خدا را به يگانگي خوانده ام دو بگويم، دوئيت خلاف توحيد است) اميرالمؤمنين عليه السلام (ميان) دو چشم او را بوسيد... [4] .

و در بيان دفن شهداء خواهد آمد كه امام سجاد عليه السلام جسد عمويش حضرت عباس عليه السلام را همانند پدر اطهرش خود به دل خاك نهاد.

و اين بيانگر اين مطلب است كه آن جسد مطهر چون ذوات مقدسه معصومين عليهم السلام سزاوار نيست كسي ديگر به آن دست بزند.

مرحوم ملا علي تبريزي خياباني نقل مي كند: سيد فاضلي از علماء عرب نقل نمود كه چون حاج محمد رضا ازري رحمه الله در قصيده ي خود به اين مصرع رسيد:


«يوم أبوالفضل استجار به الهدي»

«روز عاشورا روزي بود كه هدايت - حضرت حسين عليه السلام - به ابوالفضل پناه برد».

بيت را تمام نكرده بهمين حال ماند.

امام حسين عليه السلام را در خواب ديد كه تشريف آوردند و فرمودند: آنچه گفته اي صحيح است، من به برادرم ابوالفضل پناه بردم، و مصرع دوم را حضرت خود انشاء فرمود:

«والشمس من كدر العجاج لثامها»

«يعني آنوقت من پناه بردم كه آفتاب از تيرگي غبار معركه كربلا نقابي پيدا كرده بود» [5] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري: 416:5.

[2] امالي صدوق : 462 م 70 م 70 ح 10، خصال: 68:1، بحار: 298:44 ب 35 ح 4.

مرحوم صدوق در خصال (ج 1 ص 68 باب الاثنين ح 101) ذيل حديث فرموده: تمام حديث را با سائر احاديث در فضائل حضرت عباس عليه‏السلام، در کتاب «مقتل الحسين بن علي» آورده‏ام.

معلوم مي‏شود ايشان کتاب مقتل داشته، و اخباري در فضايل حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام در آن بوده که به دست ما نرسيده است.

[3] نفس المهموم : 332، عمدة الطالب : 323، اعيان الشيعة: 430:7.

[4] مستدرک: 215:15 ب 79 از احکام اولاد ح 16، مقتل خوارزمي: 122:1 ف 6.

[5] وقايع الأيام خياباني : 418.