شير را همي ماند پسر
پسر مسلم بن عوسجه كه دوازده سال داشت روي به ميدان نهاد، امام عليه السلام فرمودند: تو كودك يتيمي اگر تو نيز كشته شوي مادرت ضايع شود.
پسر خواست برگردد، مادرش فريادكنان گفت: اي فرزند اگر از جنگ باز گردي از تو راضي نمي شوم، و شيرم را به تو حلال نمي كنم.
پسر روي به معركه آورد و مادرش از دنبال او روان گرديد... و بعد از آنكه بيست تن را كشت از پاي درآمد و سرش را بريدند و پيش مادرش انداختند.
مادر سر پسر را برداشت و آفرين كنان بر روي او مي نگريست، و هر كه او را مي ديد از مشاهده حال او مي گريست [1] .
پاورقي
[1] رياض الشهادة 140:2، و نظير آن در تذکرة الشهداء : 131 آمده است.