بازگشت

فضائل اصحاب حضرت سيدالشهداء


شكي نيست كه فضائل آنها بي شمار است و ما كوچك تر از آن هستيم كه بتوانيم به حقيقت آنان پي ببريم، لكن گوشه اي از كمالات و فضايل برجسته ي ايشان بيان مي شود.

معمولا بزرگان هر كدام از ايشان را بطور جداگانه نام برده و مقداري از فضايل آنان را برشمردند، مثل مؤلف «فرسان الهيجاء»، و ديگر علماء در كتب تاريخي و رجالي خود. ولي ما در اينجا بطور عموم نمونه هائي نام مي بريم:

1- از همه ياران پيامبران و اوصياء بالاترند؛

امام حسين عليه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمود:

«فاني لا أعلم أصحابا أوفي و لا خيرا من أصحابي، و لا أهل بيت أبر و لا أوصل (أفضل) من أهل بيتي»

«همانا من اصحابي باوفاتر و بهتر از ياران خود سراغ ندارم، و خانداني نيكوكارتر و مهربان تر از خاندان خود ندانم» [1] .

2- جاهاي خود را پيش از شهادت مشاهده نمودند؛

... امام حسين عليه السلام به ياران خود فرمود: سرهاي خود را بالا كنيد و بنگريد. پس آنان جاهاي خود را در بهشت مشاهده كردند، لذا آنان با سينه و روي جلو تير و نيزه مي رفتند تا به جايگاه خود در بهشت برسند. [2] .

در زيارت ناحيه ي مقدسه، پس از نام بردن از شهداء مي فرمايند:

«أشهد لقد كشف الله لكم الغطاء، و مهد لكم الوطاء، و


أجزل بلكم العطاء»: «گواهي مي دهم كه خداوند پرده را از جلو چشم شما برداشت، و براي شما بستر گسترد و عطاي سرشاري به شما داد» [3] .

3- با اينكه تعداد آنها اندك بود و با دشمن قابل مقايسه نبود و احتمال رهائي از آن معركه نمي دادند و يقين به شهادت داشتند اقدام كردند، ولي اصحاب انبياء و اوصياء نسبت به دشمنانشان اين مقدار كم نبودند و احتمال خلاصي و پيروزي و نصرت و بدست آوردن غنيمت مي دادند.

4- احدي بر آنها سبقت نگرفته و از متأخرين هم كسي به مقامات آنها نمي رسد:

از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام با عده اي از كربلا عبور كردند... و اين شعر را خواندند:



مناخ ركاب و مصارع الشهداء لا يسبقهم

من كان قبلهم و لا يحلقهم من أتي بعدهم [4] .



محل پياده شدن سواران، و بر زمين افتادن شهيداني است كه از گذشتگان

كسي از آنها جلو نيفتاده، و از آيندگان كسي به مقام آنها نخواهد رسيد.

و از حضرت باقر عليه السلام روايت شده كه فرمودند:

مناخ ركاب و مصارع عشاق شهداء لا يسبقهم

من كان قبلهم و لا يلحقهم من بعدهم [5] .

5- از كثرت شوق شهادت درد شمشير و تير و نيزه را احساس نمي كردند:

حضرت باقر عليه السلام مي فرمايد: حضرت امام حسين عليه السلام پيش از آنكه شهيد شود به يارانش فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به من فرمودند:... جمعي از يارانت با تو شهيد شوند كه از ضربات شمشير و نيزه دردي حس نمي كنند و اين آيه را تلاوت فرمود:


(قلنا يا نار كوني بردا و سلاما علي ابراهيم) [6] .

«اي آتش بر ابراهيم سرد و سلامت باش»... [7] .

6- در شجاعت بي نظير بودند:

چنانكه بزرگان در مقتل آنها بطور جداگانه به آن اشاره كرده اند.

به يكي از كساني كه در كربلا با لشكر پسر سعد بود گفتند: واي بر تو، ذريه ي پيامبر را به قتل رسانيدي! گفت: سنگ بر دهان تو، اگر مي ديدي آنچه ما ديديم تو هم همين كار را مي كردي، آنان جماعتي بودند كه دستهاي آنها به شمشير بود مانند شيران درهم شكننده، از راست و چپ خود را به دهان مرگ مي زدند، و امان قبول نمي كردند و رغبتي هم از مال دنيا در دل نداشتند، و هيچ چيز بين ايشان و مرگ حايل نبود، يا بايد پيروز شوند يا مرگ آنها را در بر گيرد، اگر با آنها جنگ نمي كرديم تمام ما را از دم شمشير هلاك مي كردند. [8] .

7- از جنگ و شهادت هراسي نداشتند.

حضرت امام جواد عليه السلام از پدرانش از حضرت سجاد عليه السلام روايت كرده كه چوهن كار بر امام حسين عليه السلام سخت شد همراهانش او را برخلاف خود ديدند، زيرا كار به آنها كه سخت مي شد رنگشان دگرگون مي گشت و مي لرزيدند و دلشان هراسان مي شد، ولي حضرت حسين عليه السلام و ياران مخصوصش رنگشان باز مي شد و آرام و آسوده خاطر مي شدند. آنها به يكديگر مي گفتند: نگاه كنيد باكي از مرگ ندارند.

حضرت حسين عليه السلام به ياران خود مي فرمود: اي كريم زادگان صبر كنيد كه مرگ جز پلي نباشد كه شما را از سختي و تنگي به بهشت پهناور و نعمتهاي جاويدان مي رساند، كدام يك از شما خوش ندارد كه از زنداني به كاخي رود؟ ولي براي دشمنان شما چنانست


كه از كاخي به زنداني روند و شكنجه شوند.

همانا پدرم از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم برايم حديث كرد كه فرمود:

«ان الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر، و الموت جسر هؤلاء الي جنانهم، و جسر هؤلاء الي جحيمهم»

«به راستي دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است، و مرگ پل اينهاست به بهشت خود، و پل آنانست به دوزخ خود»،

نه دروغ گويم و نه به من دروغ گفته اند [9] .

8- خداوند از آنها قبض روح نمود:

در حديث ام ايمن جبرئيل به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:

... «فاذا برزت تلك العصابة الي مضاجعها، تولي الله عزوجل قبض أرواحها بيده، و هبط الي الأرض ملائكة من السماء السابعة، معهم آنية من الياقوت و الزمرد مملوة من ماء الحياة، و حلل من حلل الجنة و طيب من طيب الجنة، فغسلوا جثثهم بذلك الماء و البسوها الحلل و حنطوها بذلك الطيب، و صلت الملائكة صفا صفا عليهم»

«چون اين جمع به آرامگاه خود افتادند خداوند بدست خود جان آنها را بگيرد، و فرشتگاني از آسمان هفتم به زمين نازل شوند كه ظرفي از ياقوت و زمرد پر از آب حيات، و حله ها و طيب بهشتي با آنهاست، با آن آب بدنهايشان غسل داده و آن


جامه ها را به آنان پوشانده و با عطر بهشتي حنوط كرده، سپس دسته دسته بر آنها نماز بخوانند»... [10] .

9- ملائكه آنها را دفن نموده، بر جنازه ي آنها نماز خواندند و... كه حديث آن گذشت.

10- بدست مبارك حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم قبر آنها كنده شد:

حضرت صادق از پدرش عليهماالسلام نقل مي كنند كه بامدادي ام سلمه شروع به گريه نمود، به او گفتند: تو را چه شده؟ گفت: فرزندم حسين عليه السلام كشته شد، از هنگامي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از دنيا رفته بود تا امشب او را نديده بودم، امشب او را رنگ پريده و ناراحت ديدم. گفتم: چرا شما را اينگونه مي نگرم؟ فرمودند: از اول شب تاكنون مدام قبر حضرت حسين و يارانش را مي كندم. [11] .

11- خون آنها تحويل خداوند داده شد:

ابن عباس گويد: در شبي كه حضرت حسين عليه السلام كشته شده بود، در خواب ديدم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شيشه اي بدست دارد بخونهائي را در آن جمع مي كند، گفتم: اي رسول خدا، اينها چيست؟ فرمودند: اينها خون حسين و اصحاب اوست كه به سوي خداوند بالا مي برم.

چون صبح شد ابن عباس شهيد شدن امام حسين عليه السلام و خواب خود را براي مردم نقل كرد، بعد معلوم شد كه در همان روز شهيد شده است. [12] .

12- خداوند از آنها خشنود است:

حضرت صادق عليه السلام مي فرمايند: در نمازهاي واجب و نماز خود سوره ي والفجر را بخوانيد و به آن رغبت كنيد كه سوره ي حضرت حسين عليه السلام است.

ابواسامه كه در مجلس حاضر بود سؤال كرد:چگونه اين سوره ي حسين عليه السلام است؟


فرمودند: آيا نشنيده اي كه در آخر سوره مي فرمايد:

(يا أيتها النفس المطمئنة - ارجعي الي ربك راضية مرضية) [13] مقصود از نفس مطمئنه و راضيه و مرضيه حضرت امام حسين عليه السلام است، و در روز قيامت ياران او از آل محمد عليهم السلام از خداوند خشنود، و خداوند هم از ايشان خشنود است.

اين سوره فقط درباره ي حضرت حسين عليه السلام و شيعه ي او و شيعيان آل محمد عليهم السلام مي باشد، و هر كس بر خواندن اين سوره مداومت كند، در درجات بهشت با حضرت حسين عليه السلام باشد، همانا خداوند عزيز و حكيم است. [14] .

13- درجات آنها از همه ي شهداء بالاتر است؛

جبله مكيه گويد: از ميثم تمار شنيدم كه مي فرمود:... بدان اي جبله، روز قيامت حضرت امام حسين عليه السلام سيد و سرور شهداء ست، و ياران او درجه اي بر شهيدان ديگر بالاترند... [15] .

و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در خبر طولاني مي فرمايند:

«تنصره عصابة من المسلمين، أولئك من سادة شهداء امتي يوم القيامة» «دسته اي از مسلمين او را ياري مي كنند كه ايشان سرور شهيدان در روز قيامت هستند» [16] .

در زيارت آنان آمده:

«أنتم سادات الشهداء في الدنيا و الاخرة، و أنتم السابقون و المهاجرون والأنصار».


14- عباراتي در زيارت آنها آمده كه براي ديگر اصحاب نقل نشده است؛ از قبيل:

أولياء الله، أصفياء الله، أبرار الله، الطاهرون، المهديون، شيعة الله و... [17] .

15- در زهد و تقوي و عبادت و... سرآمد بودند.

مثلا درباره ي حبيب بن مظاهر نوشته اند كه حافظ قرآن بوده، هر شب بعد از نماز عشاء تا طلوع فجر يك ختم قرآن مي نمود.

16- با شهادت آنها دين خدا، حق، ولايت، نماز، روزه، جهاد، و... همه زنده شد، و اگر آنها شهيد نشده بودند حتي اسمي از دين باقي نمانده بود.

(به قسمت علت قيام حضرت امام حسين عليه السلام مراجعه شود).

عده اي از بزرگان با ديدن اين احادث كه مقداري از آن را يادآور شديم فرموده اند: شهداي كربلا و اصحاب حسيني از همه ياران انبياء و أوصياء و أئمه معصومين عليهم السلام بالاترند، و بعضي هم گفته اند از همه بالاترند بجز اصحاب حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - (يعني آن 313 نفر).

بهرحال غرض از يادآوري اين قسمت اين است كه بعضي از نادانها كه خود يا ديگري را در دريف اصحاب حسيني قرار مي دهند بدانند كه اين جنايت بزرگي است كه قابل بخشش نيست، از خداوند قهار و از غيرت حق تعالي بترسند، و مطلب را كوچك نشمارند، مقام رفيع آنها را تنزل ندهند.

چه كسي مي تواند به اين مقام برسد كه قابض روح او خود خداوند باشد و خون او را پيامبر جمع كند! اين خون تا آسمان نمي رود، تا لوح نمي رود، از عرش و كرسي همه مي گذرد و بدست خداوند سپرده مي شود. فهم اين جمله براي ما مشكل است، و يا خود حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم براي آنها قبر بكند و فضايل ديگر.



پاورقي

[1] ارشاد: 93:2، مثير الأحزان : 54، الموسوعة : 395.

[2] بحارالانوار: 298:44 ب 35 ذيل ح 3.

[3] بحارالانوار: 73:45.

[4] کامل الزيارات : 270 ح 12، وسائل: 516:14 ب 68 مزار ح 6.

[5] بحارالانوار: 295:41.

[6] سوره‏ي انبياء، آيه‏ي 69.

[7] بحارالانوار: 80:45 ب 37 ح 6.

[8] منتخب التواريخ : 255 ب 5 ف 6.

[9] معاني الأخبار : 474، بحارالانوار: 297:44 ب 35 ح 2.

[10] کامل الزيارات : 264 ب 88 ضمن ح 1، نفس المهموم : 391 فصل دفن شهداء.

[11] امالي صدوق : 139 م 29 ح 1، امالي طوسي 89:1، بحارالانوار: 230:45.

[12] نفس المهموم : 391.

[13] سوره‏ي فجر، آيه‏ي 17 و 28.

[14] بحارالانوار: 218:44 ب 28 ح 8.

[15] امالي صدوق : 127 م 17 ح 1.

[16] امالي صدوق : 115 م 24 ح 2.

[17] به مفاتيح الجنان باب زيارت شهداء کربلا مراجعه شود.