بازگشت

اولين حمله


راوي گفت: عمرسعد پيش آمد و تيري به طرف سربازان حضرت پرتاب نمود و گفت: نزد امير و عبيدالله گواهي دهيد كه نخستين كسي كه تير به سوي حسين پرتاب كرد من بودم.

به دنبال آن، تيرها مانند قطرات باران باريدن گرفت.

حضرت به يارانش فرمود: رحمت خدا بر شما باد، برخيزيد وبراي مرگي كه چاره اي از آن نيست آماده شويد كه اين تيرها از دشمن، رسولان مرگند به سوي شما.

پس دو لشكر پاره اي از روز را با هم جنگيدند، و چند حمله، يكي پس از ديگري كردند تا آنكه عده اي از ياران حضرت شهيد شدند.

(كه به روايت محمد بن أبي طالب در اين حمله پنجاه نفر از اصحاب آن حضرت شهيد شدند كه ابن شهر آشوب در «مناقب» نام آنها را ذكر نموده است.)

راوي گفت: در اين هنگام امام حسين عليه السلام دست بر محاسن شريف زد و فرمود: غضب خداوند بر يهود وقتي سخت شد كه فرزند براي خدا قرار دادند، و خشم الهي بر نصاري هنگامي شدت يافت كه خداوند را سومين خدا خود خواندند، و بر طايفه ي مجوس آنگاه سخت خشمگين شد كه آفتاب و ماه را بجاي خدا پرستيدند.

و خداوند بر گروهي سخت غضبناك شده است كه همه براي كشتن فرزند دختر پيغمبرشان يك زبان شده اند.

بخدا سوگند، از خواسته هاي آنان هيچ نخواهم پذيرفت تا آنگاه كه بخون خويش رنگين شوم و خداي متعال را با اين حال ملاقات كنم. [1] .

مرحوم شيخ مفيد مي نويسد: عمرسعد فرياد زد: اي دريد، پرچم را نزديك آر. دريد پرچم را نزديك آورد.


عمر سعد تيري به كمان نهاده به سوي لشكر آن حضرت پرتاب كرد و گفت: گواهي دهيد كه من نخستين كسي بودم كه تير رها كردم.

به دنبال او لشكرش تيرها رها كردند و به ميدان آمده مبارز خواستند. [2] .

مرحوم شوشتري مي فرمايد: حديث صحيح است كه در اين تيراندازي (اول) نصف لشكر سيدالشهداء عليه السلام شهيد شدند. [3] .



پاورقي

[1] لهوف : 100، و با کمي اختلاف در عبارت مثير الأحزان : 56 و 58.

[2] ارشاد: 104:2.

[3] مجالس المواعظ : 59 م 6.