بازگشت

تعداد لشكر بني اميه


درتعداد لشكر ابن سعد ملعون اختلاف زياد است، برخي بيست و دو هزار نقل كرده اند، و از بعضي روايات سي هزار استفاده مي شود. و مرحوم مقرم از حاشيه «تذكرة الخواص»؛ صد هزار، و از «تحفة الأزهار»؛ هشتاد هزار نقل كرده است.

علامه مجلسي رحمه الله مي فرمايد: موافق نقل ابي مخنف صد و بيست و دو هزار نفر بودند كه متعاقب هم مي آمدند، و هشتاد هزار سوار و چهل و دو هزار پياده، و بعد تعداد هر گروه و دسته را با نام امير آن نقل مي كند [1] .

به نظر مي رسد كه قول صد و بيست هزار نفر به واقع نزديك تر باشد، البته درصورتي كه بتوانيم روايات را طوري معنا كنيم كه منافات با اين نقل نداشته باشد.

با توجه به اينكه لشكر آنها در گروهها و دسته جات مختلف با فرمانده معين وارد كربلا مي شدند، ممكن است هريك از مورخين تعداد يك يا چند گروه را نوشته باشند.

ظاهرا با اين بيان اختلاف بين اقوال در نقل تعداد لشكر حل مي شود.

اما روايات:

ازامام صادق عليه السلام منقول است كه امام حسن عليه السلام به برادرش فرمود:..

«و لكن لا يوم كيومك يا أبا عبدالله، يزدلف اليك ثلاثون ألف رجل يدعون أنهم من أمة جدنا محمد صلي الله عليه و آله و سلم»

«ولي اي ابا عبدالله، روزي چون روز تو نباشد، سي هزار نفر كه همه ادعا مي كنند از امت جد ما هستند،


دور تو را گرفته و بر تو هجوم مي آورند»... [2] .

و نيز از ثابت بن أبي صفيه روايت است كه امام زين العابدين عليه السلام به عبيدالله بن عباس نگاهي كرد، گريست و فرمود: روزي بر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سخت تر از روز احد نگذشت كه عمويش حمزه شهيد شد، و بعد روز موته كه عمو زاده اش جعفر بن أبي طالب شهيد شد. سپس فرمود:

«و لا يوم كيوم الحسين، ازدلف عليه ثلاثون ألف رجل يزعمون أنهم من هذه الامة كل يتقرب الي الله عزوجل بدمه»

«روزي مثل روز حسين عليه السلام نبود، سي هزار نفر كه گمان مي كردند از اين امت هستند دور او را گرفتند و همه با ريختن خون شريفش به خدا تقرب مي جستند»... [3] .

در دو روايت «ازدلاف» به معناي اجتماع كردن و پيشي گرفتن بكار رفته، يعني سي هزار نفر به آن حضرت هجوم آوردند ولي در روايت تصريح نشده كه تعداد لشكريان كوفه اين مقدار بوده است.

شايد مراد آن بزرگوار آن تعدادي كه حضرت را محاصره كردند، بوده است. آنچه كه صريحا فرموده اند اين است كه لشكر از كوفه براي جنگ سيدالشهداء عليه السلام مي آمدند تا اينكه روز ششم يا نهم محرم، سي هزار نفر شدند، و حضرت را محاصره كردند، اما در اين مورد كه بعد از آن ديگر لشكر نيامد ساكت است، و ظاهرا آمدن آنها تا روز عاشورا ادامه داشته است.

مؤيد آن عبارت اهل تاريخ و مقاتل است؛ مثلا سيد بن طاووس در «لهوف»


مي نويسد:

«و خرج - ابن سعد - لقتال الحسين عليه السلام في أربعة آلاف فارس و أتبعه ابن زياد بالعساكر حتي تكملت عنده الي ست ليال خلون من محرم عشرون ألف فارس»

روز ششم محرم بيست هزار سوار تكميل شد.

و آيةالله ملا حبيب الله كاشاني مي نويسد: ابي خليق در جواب مختار گفت: 22 هزار بودند كه جنگ مي كردند و تير و نيزه مي زدند، و شش هزار در 3 مكان موكل آب فرات بودند و باقي لشكر از كوفه تا به كربلا پي درپي مي آمدند.

و به روايتي از قطقطانيه تا به قادسيه از لشكر پر بود [4] .

يا عبارت «بحارالانوار» كه قبلا گذشت: ابن زياد مرتب لشكر فرستاد تا سي هزار نزد او جمع شدند، و براي عمرسعد نوشت: از جهت لشكر راه عذري براي تو نگذاشتم. در صورتي كه تا عاشورا چند روز مانده، و مرتب به لشكر آنها اضافه مي شد.

بنابراين ممكن است مراد اين چند روايت تعدادي باشد كه تا روز ششم در كربلا جمع شدند و سيدالشهداء عليه السلام را محاصره كردند، و او را ضعيف شمردند و نگذاشتند بجاي ديگر برود و از آمدن ياراني براي آن جناب مانع شدند.

در هر حال ما تسليم گفته معصومين عليهم السلام هستيم، و به هر چه مراد آنها باشد ايمان داريم و بر ديده تسليم مي نهيم.



پاورقي

[1] تذکرة الأئمة : 87.

[2] امالي صدوق : 115 م 24 ح 3، بحارالانوار: 218:45 ح 44.

[3] امالي صدوق : 462 م 70 ح 10، بحارالانوار: 298:44.

[4] تذکرة الشهداء : 97.