بازگشت

فضيلت گريستن بر حضرت سيدالشهداء


احاديث زيادي از نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و اهل بيت عصمت عليهم السلام در فضيلت گريستن بر مصائب آنها خصوصا بر أباعبدالله الحسين عليه السلام نقل شده، كه به جهت تواتر مشكل سند نخواهند داشت، گذشته از اينكه اكثر اين احاديث از كتاب شريف «كامل الزيارات» نقل شده است كه مورد وثوق، اعتماد و استناد فقهاي كرام - رضوان الله عليهم - مي باشد.

ما نمونه اي از احاديث را يادآور شده، و در پايان براي رفع شبهاتي كه بعضي از جهال در اين زمينه القاء كرده اند، مطالبي را بطور فشرده متذكر مي شويم:

1- حضرت امام زمان - عجل الله تعالي فرجه الشريف - خطاب به جد بزرگوارشان امام حسين عليه السلام مي فرمايند:

«و أقيمت لك الماتم في أعلا عليين و لطمت علي الحور العين، و بكت السماء و سكانها، و الجنان و خزانها و الهضاب و أقطارها، و البحار و حيتانها، والجنان و ولدانها، و البيت و المقام و المشعر الحرام و الحل والاحرام».

«مجالس ماتم براي تو در أعلا عليين (عالم ملكوت) برپا شد. حوريان بهشتي در عزاي تو بر سر و صورت زدند و آسمان و ساكنانش، و بهشت و نگهبانانش، كوهها و دامنه هايش، و درياها و ماهيانش، و باغهاي بهشتي و نوجوانانش، خانه ي كعبه و مقام ابراهيم، و مشعر الحرام و حرم خانه ي


خدا (كساني كه محرم هستند) و اطراف آن همگي در ماتم تو گريستند». [1] .

2- محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل مي كند كه فرمودند: هر مؤمني كه براي كشته شدن حسين عليه السلام اشك بريزد تا بر گونه اش جاري شود،

«بوأه الله بها غرفا في الجنة يسكنها أحقابا».

«خداوند او را در غرفه هايي از بهشت جاي دهد كه هميشه [2] در آنجا ساكن باشد» [3] .

3- امام صادق عليه السلام فرمود: علي بن الحسين بر پدرش حسين بن علي عليهماالسلام بيست سال - يا چهل سال - [4] گريست. و هيچگاه طعام نزد آن حضرت گذاشته نمي شد مگر اينكه بر حسين عليه السلام مي گريست، تا اينكه غلامي از حضرتش پرسيد: يابن رسول الله، فدايت شوم، بر شما مي ترسم هلاك شويد!

فرمود:

(انما أشكو بثي و حزني الي الله و أعلم من الله ما لا تعلمون). [5] .

«همانا پريشان حالي و اندوهم را جز به خدا نمي گويم و از جانب خدا مي دانم آنچه را كه شما نمي دانيد».


«اني لم أذكر مصرع بني فاطمة الا خنقتني العبرة لذلك».

«هيچ وقت متذكر شهادت اولاد فاطمه نمي شوم مگر اينكه به جهت آن گريه گلويم را مي گيرد» [6] .

4- يكي از غلامان علي بن الحسين عليه السلام گويد: روزي مولاي خود را ديدم كه در ايواني در سجده مي گريد: به حضرتش عرض كردم: مولايم، علي بن الحسين

«أما آن لحزنك أن ينقضي».

«آيا وقت آن نرسيده كه اندوه شما پايان يابد؟».

حضرت سر از سجده برداشته فرمود: واي بر تو - يا مادر به عزايت بنشيند - بخدا سوگند، كمتر از آنچه من ديدم به يعقوب رسيد، و او به خدا شكوه كرد تا آنجا كه فرمود: (يا أسفي علي يوسف) [7] .

«وا اسفا بر فراق يوسف»

و او فقط يك فرزند را گم كرده بود

«و أنا رأيت أبي و جماعة من أهل بيتي يذبحون حولي!».

«و من ديدم پدرم و گروهي از اهل بيتم را كه در كنارم كشته، و سر بريده شدند»... [8] .

5- ابو عماره ي نوحه سرا گويد: هيچ روزي از حسين عليه السلام نزد امام صادق عليه السلام ياد نمي شد كه در آن روز تا شب حضرت متبسم ديده شود (بلكه در تمام آن روز محزون و گريان بود) و مداوم مي فرمود:

«الحسين عبرة كل مؤمن».

«حضرت حسين اشك چشم (و سبب گريه و حزن)


هر مؤمن است» [9] .

6- ابوبصير از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه حسين بن علي عليهماالسلام فرمود: من كشته ي اشك چشمم، هيچ مؤمني مرا ياد نكند جز اينكه گريه اش بگيرد. [10] .

7- فضيل بن يسار نقل مي كند كه امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس نزد او يادي از ما اهل بيت شود، و از چشمانش - ولو به قدر بال پشه اي - اشك بيايد، گناهانش آمرزيده شود هر چند مانند كف درياها زياد باشد. [11] .

8- فضل بن شاذان گويد: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مي فرمود: چون خداوند متعال به ابراهيم خليل عليه السلام امر نمود كه بجاي فرزندش اسماعيل گوسفندي - را كه براي او فرستاده بود - قرباني كند، حضرت ابراهيم آرزو كرد كاش مأمور مي شد اسماعيل را در راه خداوند ذبح كند، و مأمور به كشتن گوسفند بجاي آن نمي شد، تا آنكه دل او به كشتن عزيزترين فرزندش به درد مي آمد، و بدين وسيله به بالاترين درجات افراد مصيبت ديده و پاداش آنها دست مي يافت.

خداوند به او وحي فرستاد: اي ابراهيم، محبوب ترين خلق من پيش تو كيست؟ پاسخ داد: خدايا خلقي را نيافريدي كه نزد من از حبيب تو محمد صلي الله عليه و آله و سلم محبوبتر باشد.

فرمود: آيا او را بيشتر دوست داري يا خود را؟ عرض كرد: البته او را بيشتر دوست دارم.

خداوند فرمود: آيا فرزند او را بيشتر دوست مي داري يا فرزند خودت را؟ پاسخ داد: فرزند او را.

خداوند فرمود: آيا كشته شدن فرزند او بدست دشمنانش دل تو را بيشتر به درد مي آورد


يا قرباني كردن فرزندت بدست خود؟ پاسخ داد: پروردگارا، كشته شدن او بدست دشمنانش البته بيشتر دل مرا به درد مي آورد.

فرمود: اي ابراهيم، گروهي كه ادعا مي كنند از امت محمد صلي الله عليه و آله و سلم هستند فرزندش حسين را از روي ظلم و دشمني مانند گوسفند مي كشند و با اين عمل مستوجب سخط و خشم من مي شوند.

حضرت ابراهيم (از آنچه شنيد آزرده خاطر گشته) به جزع آمده و دلش به درد آمد و گريست.

خداوند به او وحي فرمود كه: اي ابراهيم، فدا نمودم جزع تو را بر فرزندت اسماعيل - اگر او را قرباني مي كردي - به جزع و گريه بر حسين عليه السلام، و بر تو ارزاني داشتم بالاترين درجات مصيبت ديدگان را، و اين است معناي گفتار خداوند:

(و فديناه بذبح عظيم) [12] .

«ذبيحه بزرگي را فداي او كريدم» [13] .

9- حضرت رضا عليه السلام فرمود: هر كس مصيبت ما را ياد كند و براي آنچه با ما كرده اند بگريد، در روز قيامت با ما، و در درجه ي ما باشد.

و هر كس مصيبت ما را به ياد ديگران آورد و بگريد و بگرياند، چشمش گريان نشود روزي كه همه ي چشمها گريانست.

و هر كس بنشيند در مجلسي كه امر ما در آن احياء مي شود، دلش نميرد روزي كه همه ي دلها مي ميرد. [14] .

10- امام صادق عليه السلام فرمود: روزي امام حسين عليه السلام به محضر رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شد، حضرت به او نظر فرمود و او را روي زانوي مبارك خود نشانيد و فرمود:


«ان لقتل الحسين عليه السلام حرارة في قلوب المؤمنين لا تبرد أبدا».

«همانا به خاطر كشته شدن حسين عليه السلام حرارتي در دلهاي مؤمنين است كه هرگز سرد نمي شود».

پس فرمود: پدرم فداي كشته هر اشكي.

به امام عرض شد، يابن رسول الله، كشته ي هر اشك يعني چه؟

فرمود: هيچ مؤمني متذكر او نمي شود مگر اينكه گريان شود. [15] .

11- در حديث مناجات حضرت موسي عليه السلام با خداوند آمده است كه حضرت موسي عرض كرد: پروردگارا، چرا امت محمد را بر ساير امتها فضيلت دادي؟ خداي متعال فرمود: به جهت ده خصلت.

حضرت موسي عرض كرد: آن خصلتها چيست؟ تا به بني اسرائيل امر كنم كه انجام دهند.

خداوند فرمود: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا.

حضرت موسي عرض كرد: پروردگارا عاشورا چيست؟ فرمود: گريه و تباكي و مرثيه و عزاداري بر مصيبت فرزند محمد صلي الله عليه و آله و سلم. اي موسي، در آن زمان هيچ بنده اي نيست كه گريه يا تباكي بر عزاي فرزند مصطفي نمايد، مگر اينكه بهشت براي او حتمي است.

و هيچ بنده اي نيست كه مقداري از مالش را در محبت فرزند پيامبر انفاق كند - به طعام يا غير آن - مگر اينكه خداوند در دنيا هر درهمي را به هفتاد درهم به او بركت دهد، و به فضل خدا وارد بهشت گردد و گناهانش آمرزيده شود.

سوگند به عزت و جلالم، هيچ مرد و زني نيست كه در روز عاشورا يا غير آن (براي عزاي امام حسين عليه السلام) قطره اي اشك بريزد مگر اينكه براي او ثواب صد شهيد نوشته


شود [16] .

12- امام صادق عليه السلام به فضيل فرمودند: آيا دور هم جمع مي شويد و ذكر احاديث ما مي كنيد؟ عرض كرد: آري فدايت شوم.

فرمودند: اين نوع مجالس را دوست دارم، پس (با اينگونه مجالس) امر ما را زنده كنيد، خدا رحمت كند كسي كه امر ما را زنده كند.

اي فضيل، هر كس ما را ياد كند يا نزد او يادي از ما بشود و به اندازه ي بال مگسي از ديده اش اشك جاري گردد، خداوند همه ي گناهان او را مي آمرزد، اگر چه اندازه ي كف دريا باشد. [17] .

13- ريان فرزند شبيب گويد: روز اول محرم خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم، به من فرمود: پسر شبيب، آيا روزه داري؟ گفتم: نه، فرمود: اين روزي است كه زكريا به درگاه پروردگار خود دعا نمود و گفت:

(رب هب لي من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعاء) [18] .

«پروردگارا مرا از سوي خود ذريه اي پاك ببخش، كه همانا تو شنونده ي دعائي»

خداوند متعال دعاي او را مستجاب كرد و به ملائكه فرمود: (تا زكريا را - در حاليكه در محراب مشغول نماز بود - ندا كردند كه: خداوند تو را به يحيي بشارت مي دهد). [19] پس هر كس اين روز را روزه بدارد و خداي را بخواند، او را اجابت كند چنانكه دعاي زكريا را مستجاب كرد.


آنگاه فرمود: اي پسر شبيب، محرم ماهي است كه مردم جاهليت در گذشته همواره حرمت آن را نگاه مي داشتند و به خاطر احترامش ستم و جنگ را در آن حرام مي دانستند، اما اين امت نه حرمت ماه و نه حرمت پيامبر خود را نگاه داشتند، و در اين ماه ذريه او را كشتند، زنانش را اسير كردند، و اثاث او را به غارت بردند، خداوند هرگز آنها را نيامرزد.

«يابن شبيب، ان كنت باكيا لشي ء فابك للحسين بن علي بن أبي طالب عليه السلام فانه ذبح كما يذبح الكبش، و قتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم في الأرض شبيهون. و لقد بكت السموات السبع و الأرضون لقتله، و لقد نزل في الأرض من الملائكة أربعة آلاف لنصره فوجده قد قتل، فهم عند قبره شعث غبر الي أن يقوم القائم عليه السلام فيكونون من أنصاره، و شعارهم يا لثارات الحسين عليه السلام».

«اي پسر شبيب، اگر مي خواهي براي چيزي گريه كني براي حسين بن علي عليهماالسلام گريه كن، زيرا او را مانند گوسفند ذبح كردند و هيجده مرد از خاندانش با او كشته شدند كه در رو زمين مانند آنها نبود. براي كشته شدن او هفت آسمان و زمين گريستند، و چهار هزار فرشته براي ياري او به زمين آمدند، چون او را كشته يافتند پيوسته نزد قبر آن حضرت تا هنگام ظهور حضرت قائم - عجل الله تعالي فرجه الشريف - آشفته موي و گردآلود بمانند، پس از ياران او خواهند بود، و شعار آنها يا لثارات الحسين است، يعني اي انتقام گيرندگان خون حسين عليه السلام بپا


خيزيد».

اي پسر شبيب، پدرم از پدرش از جدش حديث كرد كه: چون جدم حسين عليه السلام كشته شد از آسمان خون و خاك سرخ باريد.

اي پسر شبيب،

«ان بكيت علي الحسين عليه السلام حتي تصير دموعك علي خديك غفر الله لك كل ذنب أذنبته صغيرا كان أو كبيرا قليلا كان أو كثيرا».

«اگر بر حسين عليه السلام گريه كني چندانكه اشك تو بر گونه هايت روان گردد، خداوند هر گناهي كه كرده باشي؛ كوچك يا بزرگ، اندك يا بسيار بيامرزد».

اي پسر شبيب، اگر دوست داري كه خداوند متعال را ملاقات كني در حالي كه گناهي بر تو نباشد، حضرت حسين عليه السلام را زيارت كن.

اي پسر شبيب، اگر دوست داري كه در غرفه هاي بهشتي همنشين پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و خاندانش باشي، كشندگان حضرت حسين عليه السلام را لعنت كن.

اي پسر شبيب، اگر مي خواهي كه ثوابت مانند ثواب كساني باشد كه با حضرت حسين عليه السلام شهيد شدند هر گاه ياد او كني بگو:

«يا ليتني كنت معهم فأفوز فوزا عظيما».

«كاش با آنها بودم و به رستگاري بزرگ نائل مي شدم».

اي پسر شبيب، اگر دوست داري كه در درجات بالاي بهشت با ما باشي، براي اندوه ما اندوهناك و از شادي ما شادمان باش، و بر تو باد ولايت و دوستي ما، كه اگر مردي سنگي را دوست بدارد خدا او را در روز قيامت با آن سنگ محشور گرداند. [20] .


14- ابوهارون مكفوف گويد: حضرت صادق عليه السلام به من فرمود: «اي ابا هارون براي من در مرثيه ي حسين عليه السلام شعري بخوان». من شروع به خواندن كردم.

فرمود: آنچنانكه براي خود مي خوانيد - يعني به آهنگ مرثيه و رقت آور - پس من شروع به خواندن كردم و گفتم:



امرز علي جدث الحسين

فقل لأعظمه الزكية



بر مزار حسين عليه السلام گذر نما، و به قطعات پاك و نوراني پيكرش بگو.

حضرت گريست و فرمود: باز بخوان. من قصيده ي ديگري را خواندم. پس حضرت گريست و ناله ي زنان را از پشت پرده مي شنيدم.

چون فارغ شدم فرمود: اي ابا هارون، هر كس شعري در مرثيه ي حسين عليه السلام بخواند، و خود بگريد و ده تن را بگرياند، بهشت براي آنان نوشته شود.

و هر كس در مرثيه ي حسين عليه السلام شعري بخواند، و خود بگريد و پنج نفر را بگرياند، بهشت براي آنان ثبت گردد. و هر كس در رثاء حسين عليه السلام شعري بخواند، و خود بگريد و يك نفر را بگرياند، بهشت براي آندو نوشته شود.

و هر كس نزد او يادي از حسين شود، و از ديده اش به اندازه ي بال مگسي اشك بيرون آيد، پاداش او بر خداوند عزوجل است، و براي او جز به بهشت راضي نشود. [21] .

15- ابوعماره منشد گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: اي اباعماره، در مرثيه ي حسين عليه السلام برايم اشعاري بخوان. من خواندم و حضرت گريست.

باز خواندم و آن حضرت گريست، بخدا سوگند پيوسته شعر مي خواندم و آن حضرت مي گريست، تا از اندرون خانه صداي گريه شنيدم.

پس امام عليه السلام فرمود: اي اباعماره، هر كس در مرثيه ي حسين بن علي عليهماالسلام شعري بخواند و پنجاه كس را بگرياند بهشت پاداش اوست.


و هر كس در رثاء حضرت حسين عليه السلام شعري بخواند و چهل كس را بگرياند بهشت اجر اوست.

و هر كس در مرثيه ي حضرت حسين عليه السلام شعري بخواند و سي نفر را بگرياند بهشت از براي اوست.

و هر كس در رثاي حضرت حسين عليه السلام شعري بخواند و بيست تن را بگرياند بهشت از آن اوست.

و هر كس در عزاي حضرت حسين عليه السلام شعري بخواند و ده كس را بگرياند بهشت براي اوست.

و هر كس در عزاي حضرت حسين عليه السلام شعري بخواند و يك تن را بگرياند مزدش بهشت خواهد بود.

و هر كس در مرثيه ي حضرت حسين عليه السلام شعري بخواند و خود بگريد بهشت از آن اوست.

و هر كس در رثاي حضرت حسين عليه السلام شعري بخواند و تباكي كند (يعني خود را وادار به گريه نمايد) بهشت از براي اوست. [22] .

16- ابان بن تغلب نقل مي كند كه امام صادق عليه السلام فرمودند:

«نفس المهموم لظلمنا تسبيح، و همه لنا عبادة، و كتمان سرنا جهاد في سبيل الله».

«كسي كه بجهت ستمي كه به ما شده محزون باشد نفس كشيدن او تسبيح خداوند است، و نگراني او براي ما عبادت است، و مخفي داشتن اسرار ما جهاد در راه خداست».


آنگاه امام صادق عليه السلام فرمودند: بايد اين حديث شريف را با طلا نوشت. [23] .

17- زيد شحام گويد: با جماعتي از اهل كوفه در حضور امام صادق عليه السلام بوديم كه جعفر بن عفان وارد شد، آن حضرت او را نزديك خود خواند، آنگاه فرمود: اي جعفر، عرض كرد: لبيك، خدا مرا فداي شما گرداند، فرمود: به من خبر رسيده كه تو در مرثيه ي حسين عليه السلام نيكو شعر مي گوئي.

عرض كرد: آري، خدا مرا فداي شما گرداند. فرمود: شعري بخوان.

پس او شعري براي آن حضرت خواند و آن جناب و كساني كه گرد او بودند گريستند، و اشك بر صورت و محاسن آن حضرت جاري شد.

آنگاه فرمود: اي جعفر، بخدا سوگند ملائكه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره ي حسين عليه السلام شنيدند، و همچون ما بلكه بيشتر از ما گريستند.

و به تحقيق خداوند در اين ساعت بهشت را با تمامي نعمتهاي آن بر تو واجب گردانيد و تو را آمرزيد.

اي جعفر، آيا بيش از اين بگويم؟ عرض كرد: آري اي سيد من.

فرمود: هيچكس نيست كه درباره ي حسين عليه السلام شعري بگويد و بگريد و بگرياند، مگر اينكه خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او بيامرزد. [24] .

18- روايت است كه چون پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم داستان شهيد شدن حسين عليه السلام و محنتهايي را كه بر او وارد مي شود، به دخترش فاطمه خبر داد، حضرت فاطمه عليهاالسلام گريه شديدي نمود و عرض كرد: پدر جان، آن واقعه در چه زماني است؟

فرمود: در زماني كه من و تو علي عليه السلام نيستم. گريه حضرت فاطمه شديدتر شد و عرض كرد: پدر جان، پس چه كسي براي او گريه و عزاداري مي كند؟

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اي فاطمه، زنان امت من براي زنان اهل بيتم و مردان آنها


براي مردان اهل بيتم گريه مي كنند. و نسل بعد از نسل هر ساله مراسم عزاداري برپا مي كنند، و چون روز قيامت شود، تو زنها و من مردها را شفاعت مي كنيم، و هر كس كه بر مصيبتهاي حسين عليه السلام گريه كرده باشد، دستش را گرفته و او را داخل بهشت مي نمائيم.

اي فاطمه، هر چشمي روز قيامت گريان است مگر چشمي كه بر مصائب حسين عليه السلام گريه كند كه او به نعمتهاي بهشتي خندان و شادمان خواهد بود. [25] .

19- اميرالمؤمنين عليه السلام (در حديث اربعمأة) مي فرمايند: روز قيامت هر ديده اي گريان و هر چشمي بي خواب و خوفناك است، مگر ديده ي كسي كه خداوند او را به كرامت و بزرگي مخصوص فرموده و بر گرفتاريهاي حضرت حسين و خاندان پيامبر عليهم السلام گريسته باشد.

و فرمود: همانا خداوند به زمين توجه نمود و ما را اختيار كرد، و براي ما شيعيان ما را انتخاب نمود. شيعيان ما را ياري مي كنند، با شادي ما شاد مي شوند و با حزن ما محزون مي گردند، مال و جان خود را در راه ما مي بخشند، ايشان از ما هستند و به سوي ما بر مي گردند. [26] .

20- ابوبصير گويد: خدمت حضرت صادق عليه السلام بودم و با آن بزرگوار صبحت مي كردم...

آن حضرت فرمود: اي ابابصير، هر وقت به فرزندان حسين عليه السلام نگاه مي كنم چنان بغض گلويم را مي گيرد كه نمي توانم از گريه خودداري كنم، بجهت مصائبي كه بر آنها و بر پدرانشان وارد شده است.

اي ابابصير، همانا فاطمه زهرا عليهاالسلام بر حسين گريه مي كند و صيحه مي زند. پس آتش جهنم چنان افروخته مي شود كه اگر مأموران جهنم - چون صداي گريه فاطمه را مي شنوند - آماده نباشند، ترس آن هست كه شعله هاي آتش يا دود جهنم خارج شود و


اهل زمين را بسوزاند. پس افسار جهنم را مادامي كه فاطمه گريان است نگاه مي دارند، و از ترس اهل زمين آن را حفظ مي كنند و تا فاطمه ساكن نگردد جهنم آرام نمي گيرد.

و (از گريه فاطمه عليهاالسلام) نزديك است درياها شكافته گردد و بعضي در بعضي داخل شوند...

و پيوسته ملائكه دلسوزي مي كنند و با گريه فاطمه مي گريند، و خداوند را مي خوانند و تضرع و زاري مي نمايند.

و از ترس (نابودي) اهل زمين ساكنان عرش خدا و اطراف آن با تضرع دست به دامن خدا مي شوند، و صداي ملائكه به تقديس خداوند بلند مي گردد.

و اگر صدائي از آنها به اهل زمين برسد بيهوش مي شوند و كوهها از ريشه بيرون آيند و زمين با اهلش مضطرب شده بجنبند...

سپس فرمود: اي ابابصير،

«أما تحب أن تكون فيمن يسعد فاطمة؟».

«آيا دوست نداري از كساني باشي كه فاطمه را كمك مي كنند؟»

چون چنين فرمود چنان گريان شدم كه قدرت بر صحت و كلام نداشتم... [27] .

21- بعد از شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السلام ابليس لعين از خوشحالي پرواز كرد و تمام زمين را بگشت، و ياران خود را جمع كرد و به آنها گفت: اي گروه شياطين، ما امروز به آرزوي خود رسيديم و مردم را اهل جهنم كرديم، مگر كسي كه در اين مصيبت گريه كند و به دوستي آل محمد عليهم السلام پاي بند باشد.

پس تا مي توانيد مردم را به شك اندازيد و از اين مصيبت باز داريد، تا زحمت من به هدر نرود. [28] .


22- در بعضي روايات است كه فاطمه زهرا عليهاالسلام در هر روز صيحه مي كشد و بر فرزندش گريه مي كند.

«فلا يبقي في السموات ملك الا بكي رحمة لصوتها، و ما تسكن حتي يأتيها النبي صلي الله عليه و آله و سلم فيقول: يا بنية، قد أبكيت أهل السموات و شغلتهم عن التقديس و التسبيح، فكفي حتي يقدسوا».

«در آسمانها فرشته اي نمي ماند مگر اينكه براي دلسوزي صداي فاطمه عليهاالسلام گريه مي كند، و آن مخدره ساكت نمي شود تا پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نزد او مي آيد و مي فرمايد: دخترم، اهل آسمانها را به گريه انداختي و آنها را از تقديس و تسبيح خداوند باز داشتي، آرام گير تا آنها تقديس نمايند» [29] .

احاديث و اخبار در موضوع گريه بر سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام بسيار زياد مي باشد، بحدي كه اگر نگوئيم متواتر لفظي است بي ترديد متواتر معنوي خواهد بود.

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و أئمه أطهار عليهم السلام شيعيان را پيوسته به گريه كردن و گرياندن بر امام حسين عليه السلام ترغيب مي فرمودند، كه نمونه اي از احاديث آن را ملاحظه كرديد.

متأسفانه بعضي از جهال اين احاديث را انكار كرده يا بدون تأمل و بي دليل، آنها را تأويل نموده، ادعا مي كنند: اگر اين احاديث صحيح باشد موجب تعطيل احكام و ترخيص در ارتكاب معاصي خواهد بود.

واضح است كه اين گفتار ناشي از عدم تدبر در اخبار ياد شده مي باشد، اگر نگوئيم مقصودشان ترويج افكار وهابيت و امثال آنست.


تعجب است چگونه اين كلمات را بر قلم جاري مي كنند با اينكه هميشه گريه بر حضرتش موجب توبه و بيداري گروهي از گمراهان و هدايت آنها به راه راست بوده، و چه بسيار حكاياتي نقل شده، يا خود در جريان آنها بوده ايم كه افراديكه از هيچ گناهي روگردان نبوده اند در اثر گريه بر آن حضرت بيدار شده، در فكر اصلاح خود بر آمده، و در شمار صالحين قرار گرفته اند.

بعلاوه: چه كسي گفته است گناه بكن تا براي پاك شدن گريه كني؟! وقتي مي گويند: اگر سرما خوردي فلان قرص مداوايت مي كند، آيا معنايش اين است كه «برو سرما بخور!؟»

علما، امر به معروف و نهي از منكر مي كنند و مردم را از ارتكاب معاصي باز مي دارند و چون يكي از گناهان كبيره، يأس از رحمت خداست، گناهكار را از اين طريق اميدوار نموده، بلكه مداوا مي كنند.

تعطيل مجالس عزاداري از ترس اغترار مردم به اهل بيت عليهم السلام مانند تعطيل بيمارستانهاست كه وسيله مداوا از امراض جسمي است.

پس راه صحيح همين است كه مردم را با امر به معروف از گناه، و با ترويج بهداشت از بيماري باز دارند و در عين حال همانطور كه وجود بيمارستانها از ضروريات است، مجالس عزاداري نيز براي مداوا لازم است، چنانكه در حديث آمده است:

«ألا ان الفقيه كل الفقيه هو الذي لم يقنط الناس من رحمةالله تعالي و لا يؤمنهم من عذابه» [30] .

وانگهي در شرع مقدس آيات و روايات زيادي در امر به توبه و استغفار وارد شده است، آيا كسي اينها را مجوز معصيت مي داند؟!


بلكه مي گويند: گناه نكن، حال اگر كسي گناه كرد، آيا بايد او را مأيوس نمود، يا گفت: توبه كن؟

يكي از عواملي كه انسان را موفق به توبه مي كند، گريه بر حضرت سيدالشهداء عليه السلام مي باشد كه رحمت واسعه ي پروردگار را شامل حال او مي گرداند.

عده اي ديگر كه غور در اخبار ننموده، با افكار و خيالات خود، احاديث را توجيه كرده اند، مي گويند:

معناي اين احاديث اين نيست كه نفس گريه كردن مطلوب باشد و اين آثار و ثوابها بر آن مترتب باشد، بلكه چون ذكر امام حسين عليه السلام و مرثيه و شعر خواندن و گريه بر حضرتش انكار منكر است، و محاربه با دشمنان دين و پادشاهان ستمگر موجود در هر زمان - خصوصا بني اميه - و سبب نابودي ستمگران و بيان ظلم، و افشاي اعمال زشت آنها است، و خلاصه؛ چون شعاري براي انقلاب و جهاد مي باشد اين ثوابها بر آنها مترتب است.

و لكن از مفاد اخبار غافل بوده اند كه گريه بر امام حسين عليه السلام از أهم عبادات بلكه نزديك ترين راه براي رسيدن به معرفت حق تعالي است.

بلي آنچه بر شمرده اند نيز هست و لكن نه اينكه همه ي مظلوب از گريه همين باشد و بس، بلكه گريه ي مطلوب، عمل قلب است [31] كه جايگاه محبت مي باشد و چشم ياري


كننده ي آنست، و هر چه گريه زياد شود محبت بيشتر مي گردد، و آيا دين غير از محبت است؟!

جهاد با دشمنان دين حتي در ركاب رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نيز اگر برگرفته از حب و اخلاص نباشد نفعي ندارد، چرا كه فرموده اند:

«المرء مع من أحب» [32] .

از حبيب بن مظاهر - كه خود در راه حسين عليه السلام جان فشاني كرد - در خواب سؤال مي كنند: آيا آرزوئي داري؟ مي فرمايد: يك آرزو دارم، كه به دنيا برگردم و در جمله عزاداران حسين عليه السلام داخل شوم. [33] .

حبيب بن مظاهر از اين جهت آرزوي گريه بر آن حضرت دارد كه در روز عاشورا در ميدان نبرد جاي گريه و شيون بر مظلوميت او نبود و گريه بر مظلوم دوا و براي قلب او شفاست، و تيري است بر قلب دشمنان او.

گريه موجب ازدياد دوستي به اهل بيت عليهم السلام و بغض دشمنان مي شود، چون معقول نيست كسي براي ديگري گريه كند و او را دوست نداشته باشد و از دشمنان ييزاري نجويد، و هر چه محبت بيشتر شود طاعت زيادتر مي گردد چنانكه به آن اشاره فرموده صادق آل محمد عليهم السلام:

«ان المحب لمن أحب مطيع» [34] .

كسي كه بر حضرت حسين عليه السلام گريه مي كند با آن حضرت مرتبط مي شود، رنگ آن حضرت را مي گيرد و آن رنگ الهي است كه:


(و من أحسن من الله صبغة) [35] .

«چه كسي از خدا از نظر رنگ نيكوتر است»،

و با آن بزرگوار سنخيت پيدا مي كند، يعني خوي و صفات آن سرور در او پيدا مي شود، و به او نزديك مي شود، آيا چه عبادتي چنين آثاري دارد؟

بلي از بهترين راه هاي كمال بشر و رسيدن به اوج ترقي و بندگي پروردگار گريه است و با گريه بر سرور شهيدان عليه السلام انسان با خاتم انبياء و آل او عليهم السلام - كه بالاترين رتبه و درجه را نزد پروردگار دارند - همنشين و هم رتبه مي گردد.

گريه اداء حق پيامبر و آل اوست و وسيله ي ياري آن حضرت مي شود، گريه كننده به انبياء عظام و ملائكه مقرب و عباد صالحين تأسي نموده است. چون انبياء - از آدم تا خاتم - همه از گريه كنندگان بر آن حضرت بوده اند.

در مجالس گريه اش ملائكه مقربين حاضر مي شوند بلكه هر كجا مجلس عزاداري اوست در حقيقت حرم آن حضرت مي باشد. [36] .

همه ي مردم در روز قيامت گريانند مگر چند گروه، كه از آنهاست گريه كنندگان بر امام حسين عليه السلام كه مورد شفاعت پيامبر و آل او خواهند بود.


و حضرتش داراي خصوصيتي است كه در مسير تقرب به خداوند بابش أوسع و كشتي وي در موجهاي خطرناك به ساحل نجات نزديكتر، و لنگرگاهش استوارتر مي باشد و او باب نجات امت است.

گريه ي بر سيدالشهداء عليه السلام موجب حفظ شريعت محمدي صلي الله عليه و آله و سلم و احياء مكتب اهل بيت عليهم السلام است، و چه زيبا يكي از بزرگان فرموده:

«الاسلام محمدي الحدوث و حسيني البقاء».

با همين عزاداري مردم به شريعت نزديك مي شوند و احكام الهي را مي آموزند، اگر عاشورا نبود مردم از دين بيگانه مي شدند، و تجديد حيات دين به عاشوراست.

مجالس حسيني است كه در آنها مكارم اخلاق و صفات حميده چون وفا و غيرت و شهامت و عفاف و امانت و شجاعت و ايثار و صبر و استقامت و عدم خضوع در برابر ظالم احياء مي شود. مبلغين در همين مجالس مردم را ارشاد مي كنند، احكام الهي را ياد مي دهند، بلكه اين مجالس وسيله ي آگاهي و رشد سياسي جامعه و زمينه ساز نهضت ها و انقلابهاي دنيا است، كه مقدمه ظهور حضرت مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - خواهد بود.



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 323:101.

[2] معناي احقاب زمان کثير است و لکن در اينجا کنايه از دوام و هميشگي است.

[3] کامل الزيارت : 104 ب 32 ح 9، بحارالانوار، ج 285:44 باب ثواب گريه بر آن حضرت ح 21، وسائل: 508:14 ح 18.

[4] ترديد از راوي است، و ظاهرا 20 سال صحيح نباشد، چون معنايش اين است که امام سجاد عليه‏السلام بعضي از عمر شريفش را براي امام حسين عليه‏السلام مي‏گريست، در حالي که اينطور نبوده است. و با توجه به اينکه عمر شريف امام سجاد عليه‏السلام بعد از قضيه عاشورا 34 يا 35 سال مي‏باشد، محتمل است عدد 40 تقريبي باشد، يعني تا پايان عمر گريه مي‏نمود.

[5] سوره‏ي يوسف، آيه‏ي 86.

[6] کامل الزيارات : 107 ب 35 ح 1، امالي صدوق : 141 م 29 ذيل ح 5.

[7] سوره‏ي يوسف، آيه‏ي 84.

[8] کامل الزيارت : 107 ح 2.

[9] کامل الزيارت : 108 ب 36 ح 2، بحارالانوار، ج 280:44 ح 11.

[10] کامل الزيارات : 108، بحارالانوار، ج 284:44 ح 19، امالي صدوق : 137 م 28 ح 7.

[11] کامل الزيارات : 103 ب 32 ح 8، بحارالانوار، ج 284:44 ح 20، وسائل: 500:14 ب 66 من المزار ح 1.

[12] سوره‏ي صافات، آيه‏ي 107.

[13] عيون الأخبار: 166:1 ب 17، بحارالانوار، ج 225:44.

[14] بحارالانوار، ج 278:44 ح 1، امالي صدوق : 73 م 17 ح 4، وسائل: 502:14 ح 4.

[15] مستدرک الوسائل: 318:10 ب 49 از مزار ح 13.

[16] مستدرک الوسائل: 318:10 ح 14، مجمع البحرين: 405:3.

[17] بحارالانوار، ج 282:44 ح 14، قرب الاسناد : 18، وسائل: 501:14 ح 2.

[18] سوره‏ي آل عمران، آيه‏ي 38.

[19] سوره‏ي آل‏عمران، آيه‏ي 39.

[20] امالي صدوق : 129 م 27 ح 5، عيون الأخبار: 233:1 ب 28 ح 58، بحارالانوار، ج 285:44 ح 23، وسائل: 502:14 ح 5.

[21] کامل الزيارات : 104 ب 33 ح 1، بحارالانوار، ج 288:44 ح 28، ثواب الأعمال : 83.

[22] کامل الزيارات : 105 ح 2، امالي صدوق : 141 م 29 ح 6، بحارالانوار، ج 282:44 ح 15، وسائل: 595:14 ب 104 ح 4، ثواب الأعمال : 84.

[23] بحارالانوار، ج 278:44 ح 4.

[24] بحارالانوار، ج 282:44 ح 16، وسائل: 593:14 ب 104 ح 1.

[25] بحارالانوار، ج 292:44 ح 37.

[26] خصال: 625:2 و635.

[27] کامل الزيارات : 82 ب 26 ح 7، بحارالانوار، ج 208:45 ح 14.

[28] تذکرة الشهداء : 347.

[29] تذکرة الشهداء : 45.

[30] اميرالمؤمنين عليه‏السلام مي‏فرمايند: آگاه باشيد فقيه کامل عيار آن فقيهي است که مردم را از رحمت خداوند نوميد نکند و از عذاب او خاطر جمع نسازد. (بحارالانوار، ج 74:78) نظير آن در نهج‏البلاغه آمده است. (شرح ابن ابي الحديد: 243:18 ب 87).

[31] گريه سه نوع است: يکنوع عامل طبيعي دارد، مثل اينکه با زدن ني يا موسيقي حزن‏آور شخصي گريه مي‏کند (البته مشروع نيست) اين عامل در بعضي از حيوانات هم تأثير دارد مثلت شتر با هدي به وجد مي‏آيد.

نوع دوم: تأثير نفس انسان ديگر است که مثلا کسي با لحن محزون مي‏خواند ديگري به گريه مي‏افتد.

نوع سوم: (که در روايات معصومين عليهم‏السلام همين مقصود است) با ياد مصيبتهاي حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام منقلب مي‏شود، دلش مي‏سوزد، اشک او روان مي‏گردد، در اين صورت حقيقتا با آن حضرت رابطه برقرار مي‏کند و مانند قطره‏ي آبي که به دريا ريخته شود به رحمت نامتناهي وصل مي‏شود و اين نوع گريه وسيله‏ي پاک شدن از آلودگي‏ها مي‏باشد و از اينجاست که حضرت امام حسين عليه‏السلام باب نجات امت مي‏باشد و هر کس از اين در وارد شود رستگار شده است.

[32] بحارالانوار، ج 105:27.

[33] زندگاني حبيب بن مظاهر تأليف مرحوم نمازي : 56.

[34] بحارالانوار، ج 174:78.

[35] سوره‏ي بقرة، آيه‏ي 183.

[36] مرحوم حاج محمد محمدي يزدي که از نيکان و ساکن کربلا بود برايم نقل نمود: هنگاميکه ما را از عراق بيرون مي‏کردند: خيلي ناراحت بودم که چگونه حرم مطهر امام حسين عليه‏السلام را رها کنم؟ أما با فشار مأمورين عراقي و اصرار مادرم ناچار براي وداع به حرم آن حضرت مشرف شدم، ولي از علاقه‏ي زيادي که به آن حضرت داشتم نمي‏توانستم دل بکنم، با گريه‏ي شديد از حرم بيرون مي‏آمدم و دوباره برمي‏گشتم زياد تکرار نمودم.

ناگاه حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام را در بيداري ديدم که فرمودند: به ايران برو،

«هر کجا مجلس عزاداري من باشد آنجا حرم من است».

آن مرحوم به قم آمد و در قم از دنيا رفت.

و مرحوم شوشتري نيز مي‏فرمايد: «مجالس عزاداري قبه امام حسين عليه‏السلام مي‏باشد».

(اشک روان : 85 و 256).