بازگشت

در ناله و زاري كردن فرشتگان سوي خداي تعالي در امر آن حضرت


ابوجعفر محمد بن حسن طوسي از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه: «چون كار حسين عليه السلام به آنجا كشيد كه كشيد، فرشتگان سوي خداوند عزوجل زاري كردند و گفتند: اي پروردگار! آيا اين آزار را با حسين عليه السلام برگزيده ي تو و فرزند پيغمبرت مرتكب مي شوند؟ امام فرمود: پس خداوند سايه ي قائم را براي ايشان بر پاي داشت و گفت: به اين انتقام مي كشم از ستمكاران بر وي».

شيخ صدوق از ابان بن تغلب روايت كرده است از ابي عبدالله صادق عليه السلام گفت: چهار هزار ملك به ياري حسن عليه السلام فرود آمدند، آنان را اذن جنگ نداد، بازگشتند باز رخصت طلبيدند و فرود آمدند، آن حضرت به شهادت رسيده بود و اكنون نزديك مرقد او آشفته و گرد آلوده بر او گريه مي كنند تا روز قيامت، و رئيس آنان فرشته اي است نامش منصور».

مؤلف گويد: احاديث بسيار روايت شده است كه چهار هزار ملك نزديك قبر او تا قيامت گريه مي كنند و در بعض آن احاديث است كه هيچ زائري به زيارت نرود مگر به پيشباز او روند، و بيمار نگردد مگر عيادت او كنند، هيچ يك نميرد مگر بر جنازه ي او نماز گزارند و پس از مردن براي او استغفار كنند و آمرزش از خدا خواهند و همه ي اين فرشتگان در زمين به انتظار ظهور حضرت قائمند - صلوات الله عليه -.


و شيخ ابن قولويه از عبدالملك بن مقرن از ابي عبدالله جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: «چون زيارت ابي عبدالله عليه السلام كنيد، پيوسته خاموش باشيد و دم فروبنديد و سخن مگوئيد مگر به نيكي و فرمود: فرشتگان شب و روز كه نگهبان خلقند چون (از آسمان فرود آيند) فرشتگان حائر را ملاقات و با آن ها مصافحه كنند، اينها از شدت گريه جواب ندهند تا هنگام زوال شود يا تا فجر روشن گردد، پس از آن سخن گويند و از خبر آسمان ها پرسند، اما در بين اين دو وقت سخني نگوييد و از گريستن و دعا سستي ننمايند».

از حريز روايت است گفت: «با ابي عبدالله عليه السلام گفتم: فداي تو شوم! اجل شما خانواده بسيار نزديك است با اين حاجت مردم به شما! فرمود: هر يك از ما را صحيفه اي است كه هر چه بايد انجام دهد در مدت زندگي خود، در آن مكتوب است و چون به انجام رسيد، داند كه اجل او فرا آمده است و نبي صلي الله عليه و آله نزد او آيد و خبر مرگ او بدهد و آن چه نزد خداي تعالي براي او آماده است (از نعمت و رحمت) او را بر آن آگاه كند و چون آن صحيفه به دست حسين عليه السلام بدادند و هر چه بايد بكند يا نكند براي او تفسير كردند و آن را بخواند، هنوز از كارهاي كردني چيزها مانده بود، به جهاد بيرون رفت و آنچه مانده بود واقع گشت و فرشتگان از خداوند تعالي دستوري خواستند ياري وي را، و دستوري رسيد، اما تا خويشتن را ساختند و آماده ي آمدن گشتند، آن حضرت به شهادت رسيده بود و چون فرود آمدند او را كشته يافتند، گفتند: پروردگارا! ما را رخصت دادي فرود آييم و او را ياري كنيم، اكنون به شهادت رسيده است! وحي رسيد كه ملازم بارگاه او باشيد تا هنگام رجعت و اينك بر او زاري كنيد و بر آنچه از دست شما رفت افسوس خوريد! زيرا كه اختصاص به او يافته ايد. پس فرشتگان پيوسته گريه مي كنند و افسوس مي خورند و بدين عمل تقرب به خدا مي جويند، تا هنگام رجعت يار او باشند».

از صفوان جمال روايت است از ابي عبدالله عليه السلام گفت: «در راه مدينه كه به مكه مي رفتم با آن حضرت گفتم: يابن رسول الله! تو را اندوهگين و شكسته خاطر


مي بينم! فرمود: اگر آنچه من مي شنوم تو نيز بشنوي، البته تو را از اين سوال باز دارد. گفتم: چه مي شنوي؟ فرمود: فرشتگان از خدا به تضرع مي خواهند كه كشندگان اميرالمؤمنين و حسين عليهماالسلام را لعن فرستد و زاري و شيون جن و جزع و گريه ي ملائكه را بر گرد وي مي شنوم، كيست با اين حال خوردن و آشاميدن و خواب بر وي گوارا باشد؟».

و در «بحار» از حسن بن سليمان روايت كرده است به اسناده از ابي معاويه از اعمش از جعفر بن محمد از پدرش از جدش عليهم السلام گفت: «پيغمبر فرمود: آن شب كه به آسمان رفتم، صورت علي بن ابي طالب عليه السلام را در آسمان پنجم ديدم، گفتم اي حبيب من جبرئيل اين صورت چيست؟ جبرئيل گفت: اي محمد صلي الله عليه و آله! فرشتگان آرزو كردند صورت علي عليه السلام را و گفتند پروردگارا! بني آدم در دنيا هر صبح و شام از نظر بر رخسار علي بن ابي طالب عليه السلام محبوب حبيب تو محمد صلي الله عليه و آله و جانشين و وصي و امين او بهره مي برند، ما را هم از صورت او بهره ور گردان چنانكه اهل دنيا بهره ور گشتند! خداوند صورت او را براي آن ها از نور قدس خود بيافريد. پس علي عليه السلام نزد ايشان است، شب و روز به زيارت او فائز مي گردند و صبح و شام بر وي او مي نگرند».

و نيز گفت: خبر داد مرا اعمش از جعفر بن محمد عليهماالسلام از پدرش گفت: چون ابن ملجم ملعون بر آن حضرت ضربت زد، آن ضربت در صورت آن حضرت كه در آسمان بود نمودار گشت و ملائكه پيوسته آن را مي بينند و بر كشنده ي او لعن مي فرستند و چون حسين بن علي عليهماالسلام به شهادت رسيد، آن فرشتگان فرود آمدند و آن حضرت را برداشتند و در كنار آن صورت علي عليه السلام كه در آسمان پنجم بود بداشتند، پس هر گاه فرشتگاني از آسمان بالا فرود آيند يا از آسمان اول بالا روند به آسمان پنجم براي صورت علي عليه السلام و او را نگرند يا حسين عليه السلام را خون آلوده بينند، بر يزيد و ابن زياد و كشندگان حسين بن علي عليهماالسلام لعن كنند تا روز قيامت. اعمش گفت: حضرت صادق براي من فرمود اين از علم مكنون و مخزون است و جز با كسي كه شايسته آن باشد مگوي»!


مترجم گويد: امام عليه السلام فرمود اين از علم مخزون است به علت آن كه ذهن اكثر مردم از شنيدن هر لفظ به معني مادي آن منصرف مي شود و هر چيز را عنصري و مادي پندارند و معاني ديگر را چون بينند منطبق با علم ناقص آنها نمي گردد، منكر مي شوند، اما آن كه مي داند موجود منحصر در محسوس نيست و عوالم بسيار است، داند كه ممكن است امام عليه السلام آوازي بشنود و ديگري نشنود و نيز داند هر چيز را در هر عالمي صورتي است، چنانكه مير فندرسكي گويد:



چرخ با اين اختران نغز و خوش و زيباستي

صورتي در زير دارد آن چه در بالاستي



و عالم ملائكه و سموات و مجردات به منزله ي عقل عالم كبير است و صورت هر چيز در آن است، مانند عقل ما كه صورت چيزها در آن هست و مرد ديندار بايد چون حديثي شنيد و او را مستبعد آمد، بي تامل رد نكند، بلكه در آن توقف كند و علم آن را به اهلش واگذارد. و اينكه گويند: مخالف عقل را بايد تأويل كرد، براي كسي است كه در علوم عقليه و نقليه راسخ باشد، مانند علامه ي حلي و خواجه ي طوسي رحمهما الله نه آنكه فرق ميان يقين و ظن و مستبعد و محال نمي گذارد.