بازگشت

محمد بن عبدالله بن حسن


و از جمله محمد بن عبدالله بن حسن بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب است.

كنيه اش ابوجعفر است، و او فرزند ابن افطس است كه جريان قتل پدرش در زمان هارون در صفحات پيش مشروحا گذشت.

مادرش زينب دختر موسي بن عمر بن علي بن الحسين عليه السلام است.

علي بن حسين علوي به سندش از ابراهيم بريدي روايت كرده كه در وقتي كه معتصم، وليعهد مأمون بود ما در نزد او نشسته بوديم، و او (براي تفريح و زورآزمايي) ميله آهني سنگيني را به دست گرفت و آن را از زمين بلند كرد و هشت بار آن را خم كرد و باز كرد، آن گاه آن را پيش عباس بن علي بن ريطه انداخت، او نيز هفت بار آن را خم كرد - يك بار از معتصم كمتر - در اين وقت معتصم متوجه محمد بن عبدالله بن افطس (كه در مجلس حاضر بود) گشته بدو گفت: اما شما اي اباجعفر از اين ضرب دست و قدرتي كه ما داريم بي بهره هستيد!

محمد گفت: آيا به من چنين مي گويي؟ آهن را به من بده، معتصم آن آهن را به نزد محمد انداخت، محمد آن را از زمين برداشت و آن را زير و رو كرده و شانزده بار آنرا خم كرد، معتصم از شدت ناراحتي رنگش سرخ و زرد مي شد و پيش از اين جريان معتصم پيش مأمون وساطت كرده بود و مأمون او را به حكومت بصره منصوب داشته بود - در اين وقت محمد آهن را از دست خود به زمين افكند، معتصم بدو رو كرده گفت: اكنون برخيز و به دنبال كار خود برو، محمد برخاست و به سوي مأموريت خويش رفت، پيش از بيرون رفتن او معتصم شربت مسمومي برايش فرستاد و پيغام داد: من دوست دارم كه تو از اين شربت به محض رسيدن آن به دستت - بنوشي، و محمد نيز آن شربت را خورد و همان ساعت از دنيا رفت.