بازگشت

نشانه ها و حوادثي كه پس از شهادت امام حسين آشكار گرديد


بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم

الحمد للَّه ربّ العالمين والصّلوة علي رسوله النّبي المنذر الأمين و علي آله السّادة الميامين واللعن علي أعدائهم أجمعين.

ستمگر هر قدر بازواني نيرومند و ياراني فراوان داشته و مدت حكومتش به درازا كشد باز هم ناتوان است. زيرا كه خداي متعالِ صاحبِ قدرتِ مطلقه در برابر اوست. پس خداي عزّوجلّ همواره در كمينگاه ستمكاران و گنهكاران است. كيفرشان دهد و انواع بلا را در دنيا و آخرت بر آنان مي فرستد، و چنين است حكم خدا درباره آنان كه در حقّ امام حسين عليه السلام ستم روا داشته، شهيدش كردند و به حريم حرمتش تاختند خداوند آنان را در دنيا به انواع عذاب مبتلا و طعم تلخ بلاها را بديشان چشانيد، و البتّه عذاب و كيفرشان در روز قيامت شديدتر و سخت تر است.

خداي سبحان پيوسته در پيِ ياريِ مظلوماني بوده كه براي دفاع از حريم حقّ و برافراختن كلمه حقّ مورد ستم قرار گرفته اند. و از همين روي مظلوميت و حقانيت آنان را در دنيا آشكار كرده و البتّه دشمنانشان جاودانه در ژرفناي دوزخ خواهند بود كه چه سرنوشت شومي است!

پس خداي جلّ جلاله بعد از شهادت امام حسين صلوات اللَّه عليه آيات و نشانه هاي فراواني را نمودار كرد كه همه دلالتِ بر حقّانيتِ حسين عليه السلام و مقام والا و جايگاه ارجمندش نزد خدا دارد.او و همه شهداي همراهش از اين ارجمندي بهره مندند. و بدين دليل ياد و نام و راهشان باقي و جاودان خواهد بود و هماره آزاد مردان در طيّ قرون و اعصار از آنان پيروي كرده، آيندگان نيز آن را تا قيام قائم آل محمّد «عجل اللَّه فرجه الشريف» ادامه خواهند داد، و او «صلوات اللَّه عليه» است كه با قيام خود انتقام خون مقدّسش را خواهد گرفت.

اينك ما بعضي از آيات بيّنات را كه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام نمودار شده از منابع همه مسلمانان ياد مي كنيم:

1 - سر امام حسين عليه السلام در حالي كه بر سر نيزه بود دعا و قرآن مي خواند.

مفتاح النجا في مناقب آل العبا: 145؛ الخصائص الكبري 127 / 2؛ الكواكب الدرّيه: 57؛ إسعاف الراغبين: 218؛ نورالأبصار: 125؛ إحقاق الحق 453 - 452 / 11.

2 - امام حسين عليه السلام خون مقدّسش را به سوي آسمان پرتاب كرد و قطره اي از آن بر زمين باز نيامد.

كفاية الطالب: 284؛ إحقاق الحقّ: 454.

3 - در روز شهادت امام حسين عليه السلام از آسمان خون باريد و مردم هرچه داشتند خون آلود گرديد و اثرِ خون در لباسها باقي ماند تا هنگام كهنگي آنها و اين سرخي كه در آسمان به چشم مي خورد در روز شهادت حضرتش نمايان شد و قبل از آن ديده نشده بود.

مقتل الحسين 89 / 2؛ ذخائر العقبي: 144 و 145 و 150. تاريخ دمشق - آن گونه كه در منتخب آن است - 339 / 4؛ الصواعق المحرقة: 192 و 116؛ الخصائص الكبري: 126؛ وسيلةالمآل: 197؛ ينابيع المودّة: 356 و 320؛ نورالأبصار: 123؛ الإتحاف بحب الأشراف: 12؛ تاريخ الإسلام 349 / 2؛ تذكرة الخواص: 284؛ نظم دررالسمطين: 220؛ إحقاق الحقّ 462 و 458 / 11.

4 - در روز شهادت امام حسين عليه السلام در دنيا، سنگي برداشته نشد جز آن كه خون تازه از زيرش مي جوشيد.

تذكرة الخواص: 284؛ نظم درالسمطين: 220؛ ينابيع المودة: 356 و 320؛ تاريخ الاسلام 349 / 2؛ كفايةالطالب: 295؛ الاتحاف بحبّ الاشراف: 12؛ اسعاف الراغبين: 215؛ الصواعق المحرقة: 116 و 192؛ مفتاح النجا خطّي؛ تفسير ابن كثير 162 / 9؛ إحقاق الحقّ 462/11 و 483 و 481.

5 - چون سر مبارك امام حسين عليه السلام به دارالامارة آورده شد، ديدند كه از ديوارها خون سيلان دارد.

ذخائر العقبي: 144؛ تاريخ دمشق - آن گونه كه در منتخب آن آمد - 339 / 4 الصواعق المحرقة:192؛ وسيلة المآل: 197؛ ينابيع المودة: 322؛ إحقاق الحقّ 463 / 11.

6 - در وقت شهادت امام حسين عليه السلام آسمان سرخ فام گرديد، و چند روز چون خون بسته بپائيد، و آسمان گوئيا بيمار بود.

المعجم الكبير: 145؛ مجمع الزوائد 196 / 9؛ الخصائص الكبري 127 / 2؛ إحقاق الحقّ 464 / 11.

7 - بعد از شهادت حسين عليه السلام تا هفت روز، مردم بعد از گزاردن نماز عصر چون به خورشيد مي نگريستند از شدّت سرخي ديوارها را چون جامه ها و چادرهاي سرخ مي ديدند و ستارگان را مي نگريستند كه به يكديگر مي خورند.

المعجم الكبير: 146؛ مجمع الزوائد 197 / 9؛ تاريخ الاسلام 3482؛ سيراعلام النبلاء 210 / 3؛ تاريخ الخلفاء: 80؛ الصواعق المحرقة: 192؛ اسعاف الراغبين: 251؛ إحقاق الحقّ 466 - 465 / 11.

8 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام دو يا سه ماه از بامداد تا غروب آفتاب، مردم مي ديدند كه گوئيا ديوارها به خون آغشته اند.

تذكرة الخواص: 284؛ الكامل في التاريخ 301 / 3؛ البداية و النهاية 171 / 8؛ الفصول المهمّة: 179؛ اخبار الدّول: 109؛ إحقاق الحقّ 467 - 466 / 11.

9 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام اطراف آسمان سرخ فام گرديد، و آن سرخي، اشك آسمان (در عزاي آن حضرت) بود: كاسه اي زرّين از اموال آن حضرت به يغما رفت كه به خاكستر بدل گرديد، و ناقه اي از اموال او را نحر كرده، كُشتند و ديدند كه در گوشت آن آتش بود - گوشتش تلخ بود -.

مقتل الحسين 90 / 2؛ تاريخ الاسلام 348 / 2؛ سير اعلام النبلاء 311 / 3؛ تفسير القرآن ابن كثير 162 / 9؛ تهذيب التهذيب 353 / 2؛ تاريخ دمشق 339 / 4؛ المحاسن و المساوي: 62 تاريخ الخلفاء: 80؛ إحقاق الحقّ 469 - 467 / 11.

10 - تا شش ماه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام آفاق آسمان سرخ فام بود، و چيزي چون خون در آن پديدار بود.

تاريخ الاسلام 348 / 2؛ سير اعلام النبلاء 210 / 3؛ الصواعق المحرقة: 192؛ مجمع الزوائد 197 / 9؛ تاريخ الخلفاء: 80؛ مفتاح النجا خطّي، ينابيع المودّة: 322؛ اسعاف الراغبين: 215؛ إحقاق الحقّ 470 - 469 / 11.

11 - پيش از شهادت امام حسين عليه السلام هيچ سرخي در آسمان نبود، و بعد از شهادت ايشان چهار ماه هيچ زني در روم حيض نمي ديد مگر آن كه به بيماري پيسي گرفتار مي گرديد، سلطان روم به سلطان عرب نوشت: شما بايد پيامبر يا پيامبرزاده اي را كشته باشيد.

المعجم الكبير: 146؛ مقتل الحسين 90 / 2؛ المحاسن و المساوي: 62؛ تاريخ دمشق 339 / 4؛ تاريخ الاسلام 3482؛ سير اعلام النبلاء 211 / 3؛ الصواعق المحرقة: 192؛ مجمع الزوائد 197 / 9؛ منتخب كنز العمّال، حاشيه مسند 1125؛ ينابيع المودّة: 322 و 356؛ مفتاح النجا خطّي؛ إحقاق الحقّ 473 - 471 / 11.

12 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام سه روز دنيا تيره و تار بود و آنگاه اين سرخي نمودار شد، و هيچ كس به پيكر بيجان حضرت دست نزد مگر آنكه آتش گرفت.

تذكرةالخواص: 283؛ الصواعق المحرقة: 192؛ نظم دررالسّمطين: 220؛ مفتاح النجا خطّي؛ نورالأبصار: 123؛ تاريخ دمشق 339 / 4؛ إحقاق الحقّ 475 - 474 / 11.

13 - آسمان جز بر دو كس نگريست: يحيي بن زكريّا و امام حسين عليهما السلام، گريه آسمان چنين است كه سرخ مي شود چونان روغن.

تاريخ دمشق 339 / 4؛ كفاية الطالب: 289؛ سير اعلام النبلاء 210 / 3؛ تذكرةالخواص: 283؛ نظم دررالسّمطين: 220؛ الصواعق المحرقة: 192؛ مفتاح النجا خطّي؛ ينابيع المودّة: 322؛ نورالأبصار: 123؛ تفسير القران ابن كثير 162 / 9؛ إحقاق الحقّ 478 - 476 / 11.

14 - به گاه شهادت امام حسين عليه السلام آفتاب چنان بگرفت، كه در نيمه روز اختران به چشم آمده، نمايان گرديدند، مردم را اين گمان آمد كه قيامت بر پا شده است!!.

المعجم الكبير: 145، كفايةالطالب: 296؛ مقتل الحسين 89 / 2؛ نظم دررالسّمطين: 220؛ مجمع الزوائد 197 / 9؛ الاتحاف بحبّ الاشراف: 12؛ اسعاف الراغبين: 111؛ ينابيع المودّة: 321؛ إحقاق الحقّ 480 - 479 / 11.

15 - به گاه شهادت امام حسين عليه السلام آسمان بشدّت تيره و تار شد و در روز ستارگان نمودار شدند، تا آن جا كه در وقت عصر ستاره جوزا، ديده شد، خاك سرخ باريد و هفت شبانه روز آسمان چون قطعه خون بسته بنظر ميآمد.

تاريخ دمشق 339 / 4؛ الصواعق المحرقة: 116.

16 - در روز شهادت امام حسين عليه السلام در شام و بيت المقدس سنگي برداشته نشد جز آن كه در زيرش خون تازه يافت شد.

المعجم الكبير: 145؛ ذخائر العقبي: 145؛ الانس الجليل: 252؛ وسيلة المآل: 197؛ تهذيب التهذيب 353 / 2؛ كفايةالطالب: 296؛ تاريخ الاسلام 348 / 2؛ سير اعلام النبلاء 212 / 3؛ مقتل الحسين 2 / 89 و 90؛ العقد الفريد 2202؛ الخصائص الكبري 126 / 2؛ مجمع الزوائد 196 / 9؛ تاريخ الخلفاء: 80؛ مفتاح النجا، خطّي؛ نورالأبصار: 123؛ ينابيع المودّة: 321؛ إسعاف الراغبين: 215؛ إحقاق الحقّ 488 - 484 / 11.

17 - در روز عاشوراء گنجشكها از غذا خوردن امتناع ورزيدند.

مقتل الحسين 91 / 2؛ إحقاق الحقّ 490 / 11.

18 - از آن تنور كه سرِ مباركِ امام حسين عليه السلام در آن بود نور به آسمان برخاست و پيرامونش مرغاني سپيد ره پرواز در آمدند.

مقتل الحسين 101 / 2؛ الكامل في التاريخ 296 / 3؛ إحقاق الحقّ 491 / 11.

19 - چون حسين عليه السلام به شهادت رسيد، كلاغي خود را در خونش انداخت و خود را بدان آغشت و در مدينه بر فراز ديوار خانه فاطمه دخت حسين نشست.

مقتل الحسين 92 / 2؛ إحقاق الحقّ 493 - 492 / 11.

20 - چون حسين عليه السلام به شهادت رسيد، جمعي بسيار از مردم نوحه جنّ را بر آن حضرت شنيدند:



الا يا عينُ فَاحْتَفلي بِجُهدٍ

وَ مَنْ يبكي عَلَي الشُّهَداءِ بَعدي



اي ديده هر چه در توان داري گريه كن، چه بعد از من چه كسي بر شهدا مي گريد



عَلي رهطٍ تَقُودُ همُ المَنايا

اِلي مُتَحَيِّرٍ في مُلكِ عَبْدٍ



بر آن گرده كه مرگ آنان را به جاي نامعلوم در حكومت عبدي مي برد



أ يُّهَا القاتِلُونَ جَهْلاً حُسَيْناً

اَبْشِروا بِالْعَذابِ وَالتَّنْكِيلِ



اي كساني كه حسين را از سر ناداني كشتيد، شما را به عذاب كيفر بشارت باد



كُلُّ اَهْلِ السَّماءِ يَدْعُو عَلَيْكُمْ

وَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَقَبيلٌ



همه آسمانيان و پيامبران و طوايف شما را نفرين كنند



قَدْ لُعِنْتُم عَلي لِسانِ ابنِ داود

وَ مُوسي وَ صاحِبِ الْاِنْجيل



حقا كه از زبان فرزند داود (سليمان) و موسي و عيسي بر شما نفرين فرستاده شد



خير نساء الجنّ يبكين شجيات

ويلطمن خدوداً كالدنانير نقيّات



ويلبسن ثياب السّود القصيّات

بهترين زنان جنّ سياهپوش از سرغم مي گريند و بر صورتهاي زيبايشان سيلي ميزنند



واللَّه ما جئتُكُمُ حَتّي بَصَرتُ بِه

بِالطَّفِ منعفر الخَدَّينِ مُنْحَوراً



سوگند به خدا نزد شما نيامدم تا آن كه حسين را در كربلا ديدم كه جبين بر خاك مي ساييد



وَحوله فَتْيَةٌ تدمي نُحُورُِهِم

مِثْلُ المَصابيحِ يَغشَونَ الدّجي نُوراً



در پيرامون جواناني كه خون از گلوهايشان مي جهيد چونان چراغهايي كه تاريكيها را روشن مي نمود



كانَ الحُسيْن سِراجاً يُسْتَضاء بِه

اللَّهُ يَعْلَمُ اِنّي لمْ اَقُلْ زُوراً



حسين چراغ تاباني است كه از نورش بهره گيرند، خدا مي داند كه سخني باطل نگفتم



ماتَ الحُسينُ غَريب الدار منفرداً

ظاميِ الحَشاشة صادي القَلْب مَقْهوراً



حسين دور از خانه و تنها شهيد شد، او را دل و وجود از تشنگي سخت مي سوخت



مَسَحَ النَّبِيُّ جَبِينَه

فَلَهُ بَريقٌ فِي الْخُدُودِ



پيامبرصلي الله عليه وآله بر چهره تابناكش دست كشيده بود و لذا گونه اي تابناك داشت



اَبَواهُ مِنْ عَليا قُرَيش

جَدُّهُ خَيْرُ الْجُدُود



پدر و مادرش از طبقه والاي قريش و نيايش بهترين نياكان است



قَتَلُوكَ يَابْنَ الرَّسُول

فَاَسْكَنُوا نارَ الْخُلُود



تو را اي فرزند رسول كشتند و جاودانه در آتش جاي گزيدند



عَقَرَتْ ثَمُود ناقَة فَاسْتَوْصِلوا

وَ جَرَتْ سَوانِحُهُم بِغَيْرِ الْاَسْعَدِ



قوم ثمود با پي كردن ناقه ريشه كن شد، و اِقبالِ آنان به اِدبار گرائيد



فَبَنُو رَسُول اللَّهِ اَعْظَمُ حُرْمَةٌ

و اَجَلُّ مِن امّ الفَصيلِ المُقْعد



حرمت آل رسول برتر و بالاتر از ناقه صالح است



عَجَباً لَهُمْ لَمَّا اَتَوا لَمْ يَمْسُخُوا

وَاللَّهُ يُملي لِلطّغاةِ الجُهَّدِ



شگفتا كه با كشتن فرزند پيامبر مسخ نشدند و خدا به طاغيان مهلت مي دهد

المعجم الكبير: 147؛ ذخائرالعقبي: 150؛ تاريخ الاسلام 349 / 2؛ اسماء الرجال 141 / 2؛ سيراعلام النبلاء 214 / 3؛ آكام المرجان: 147؛ نظم درر السمطين: 217 و223 و224؛ الإصابة 334 / 1؛ مجمع الزوائد 199 / 9؛ البداية والنهاية 8 / 197 و 2316 و 200؛ تاريخ الخلفاء: 80؛ الصواعق المحرقة: 194؛ وسيلة المآل: 197؛ مفتاح النجا: 144؛ ينابيع المودّة: 352 و 351 و 323 و 320؛ الشرف الموبد: 68 كفاية الطالب: 294 و295؛ المقتل 95 / 2؛ التذكرة: 279 و 280؛ تاريخ ابن عساكر 341 / 4؛ الخصائص الكبري 2 / 126 و 127؛ محاضرات الابرار 160 / 2؛ تاريخ الامم والملوك 357 / 4؛ الكامل في التاريخ 301 / 3؛ تهذيب التهذيب 353 / 2؛ البدء و التاريخ 10 / 6؛ اخبارالدول: 109؛ نورالقبس المختصر من المقتبس: 263؛ تاج العروس 196 / 3؛ إحقاق الحقّ 589 - 570 / 11.

21 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام بر سنگي اين نوشته به دست آمد:



لابُدّ ان ترد الْقِيَامة فاطمة

وَ قَميصُها بِدَمِ الْحُسَيْنِ ملطّخ



ناگزير بايد فاطمه «عليها السلام» با پيراهن آغشته به خون حسين به قيامت وارد شود



وَيْلٌ لِمَنْ شُفَعاؤه خصماؤه

وَالصّور فِي يَوْمِ الْقِيامَةِ يَنْفَخُ



واي بر آن كس كه به گاه قيامت و دميدن در صور شفيعانش دشمنانش باشند

التذكرة: 284؛ نظم دررالسّمطين: 219؛ ينابيع المودّة: 331؛ إحقاق الحقّ 569 / 11.

22 - بر ديوار دَيري مكتوب بود:



اَترجُو أمّة قَتَلوا حُسَيْناً

شفاعَة جَدِّه يَومَ الْحِسابِ



آيا امّتي كه حسين را كشتند شفاعت جدّش در روز حساب را اميد مي برند

از راهب پيرامون شعر و نويسنده اش پرسيدند، او گفت: پانصد سال قبل از بعثت پيامبرتان اين شعر در آن جا نوشته شده بود.

تاريخ الاسلام والرجال: 386؛ الاخبار الطوال: 109؛ حياة الحيوان 60 / 1؛ نورالأبصار: 122؛ كفاية الطالب: 290؛ إحقاق الحقّ 568 - 567 / 11.

23 - مردي از اهالي نجران حفره اي كند و در آن لوحي از طلا را يافت كه بر آن مكتوب بود:



اَتَرْجُوا اُمّة قَتلَتْ حُسَيْناً

شفاعَة جدّه يَومَ الْحِسابِ



مفتاح النجا: 135؛ إحقاق الحقّ 566 / 11.

24 - ديواري شكافته شد و كَفي نمايان گرديد و بر آن با خون مكتوب بود:



اَترجُو أمّة قَتَلَتْ حُسَيْناً

شفاعَة جَدِّه يَومَ الْحِسابِ



تاريخ الخميس 299 / 2؛ إحقاق الحقّ 567 / 11.

25 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام و بريدنِ سر مباركش، در منزلِ اول كه براي نوشيدن شراب نشستند، كفي و دستي از ديوار بيرون آمده و با قلمي آهنين با خون نوشت:



اَترجُو أمّة قَتَلَتْ حُسَيْناً

شفاعَة جَدِّه يَومَ الْحِسابِ



المعجم الكبير: 147؛ ذخائر العقبي: 144؛ مقتل الحسين 93 / 2؛ محاضرالابرار: 160 / 2؛ كفاية الطّالب: 291؛ تاريخ دمشق 342 / 4؛ تاريخ الاسلام 13 / 3؛ جمع الزوائد: 199 / 9؛ البداية والنهاية 200 / 8؛ الصواعق المحرقه: 116؛ الخصائص الكبري 127 / 2؛ الطبقات الكبري 23 / 1؛ مجمع الفوائد 217 / 2؛ وسيلة المآل:197؛ العرائس الواضحة: 190؛ اسعاف الراغبين: 217؛ ينابيع المودّة: 230 و 351؛ جاليةالكدر: 198؛ إحقاق الحقّ 565 - 561 / 11.

26 - بر سنگي كه تاريخ كتابتش به هزار سال قبل از بعثت مي رسيد نگاشته شده بود: (در يكي از كليساهاي روم يا ششصد سال پيش از بعثت چنين مكتوب بود):



اَيرجُو مَعْشَرٌ قَتَلَوا حُسَيْناً

شفاعَة جَدِّه يَومَ الْحِسابِ



المعجم الكبير: 147؛ مقتل الحسين 93 / 2؛ كفاية الطّالب: 290؛ البداية والنهاية 200 / 8؛ مجمع الزوائد 199 / 9؛ تاريخ دمشق 342 / 4؛ التذكرة: 283؛ نظم دررالسّمطين: 291؛ مآثر الانافة في معالم الخلافة: 117؛ ينابيع المودّة: 331؛ مختصر تذكرة القرطبي: 194؛ احقاق الحق 560 - 557 / 11.

27 - يكي از سپاهيانِ ابن زياد در كربلا پيامبرصلي الله عليه وآله در خواب از خون حسين در چشمش كشيد كه كور شد.

نورالأبصار:123؛ الصواعق المحرقة: 117 و 194؛ اسعاف الراغبين: 192؛ التذكرة: 291؛ مقتل الحسين 104 / 2؛ رشفة الصادي: 291؛ ينابي ع المودة: 330؛ إحقاق الحقّ: 555 - 552 / 11.

28 - ابو رجاء گويد: علي و اهل بيت را ناسزا نگوئيد، همانا مردي از بني الهجيم (همسايه اي از بلهجيم) به كوفه آمد و گفت: آيا اين فاسق فرزند فاسق را نمي بينيد كه خدا او را كشت!!! و منظورش حسين بن علي عليه السلام بود و خداي او را با سپيدي در سياهي چشمش كيفر داد و او نابينا گردانيد.

المناقب احمدبن حنبل (خطّي)؛ المعجم الكبير: 145؛ تاريخ دمشق 430 / 4؛ كفاية الطالب: 296؛ الصواعق المحرقة: 194؛ مجمع الزوائد 196 / 9؛ اخبارالدّول: 109؛ المختار: 22؛ تهذيب التهذيب 353 / 2؛ سيراعلام النباء 2113؛ تاريخ الاسلام 348 / 2؛ نظم دررالسّمطين: 220؛ مفتاح النجا: 151؛ رشفة الصادي: 63؛ ينابيع المودّة: 220؛ وسيلة المآل: 197؛ احقاق الحق 550 - 547 / 11.

29 - از كشندگان حسين عليه السلام كسي بجا نماند مگر آن كه به كيفري در دنيا چون كشته شدن، يا كوري، يا سيه رويي، يا زوال قدرت و سلطنت در مدتي كوتاه گرفتار شد.

التذكرة: 290؛ نورالأبصار: 123؛ اسعاف الراغبين: 192؛ ينابيع المودّة: 322؛ إحقاق الحقّ 513 / 11.

30 - مردي كه بين حسين عليه السلام و آب حائل شده بود و امام با جمله: «خدايا تشنه كامش فرما، خدايا تشنه اش دار»، نفرينش كرد، به حرارت در شكم و برودت در پشت مبتلا گرديد و همچنان فرياد مي كشيد تا آن كه شكمش چون شتر شكافته شد.

مقتل الحسين 91 / 2؛ ذخائرالعقبي: 144؛ الصواعق المحرقة: 195؛ مجابي الدعوة: 38؛ إحقاق الحقّ 515 - 514 / 11.

31 - آنگاه كه مردي به حسين عليه السلام گفت: به آتش بشارتت باد، امام وي را نفرين كرد و گفت: پروردگارا به آتش دراندازش، اسب آن مرد به جنبش درآمد و در خندقي در افتاد و پاي او در ركاب گير كرد و سرازير شد و اسب رم كرد و سرِ آن نگون بخت را آن قدر به زمين و سنگ و درخت كوفت تا هلاك گرديد.

تاريخ الأمم والملوك 327 / 4؛ المعجم الكبير: 146؛ مقتل الحسين 94 / 2؛ ذخائر العقبي: 144؛ الكامل في التاريخ 2893؛ كفاية الطالب: 287؛ وسيلة المآل: 197؛ ينابيع المودّة: 342؛ إحقاق الحقّ: 519 - 516 / 11.

32 - چون آب را از حسين عليه السلام دريغ داشتند، مردي به امام گفت: آب را بنگر چون دلِ آسمان است و تو قطره اي از آن نخواهي چشيد تا از عطش از پاي درآيي، امام گفت: خدايا وي را با عطش هلاك فرما، او هر چه آب مي نوشيد سيراب نمي شد تا هلاك گرديد.

الصواعق المحرّقة: 195؛ إحقاق الحقّ 520 / 11.

33 - اشخاصي كه حسين عليه السلام را از آب بازداشتند با نفرين امام با تشنگي هلاك گرديدند.

34 - كورشدن و سقوط دست و پاي مردي كه مي خواست بند شلوار امام حسين عليه السلام را درآورد و اين پس از زماني بود كه فاطمه عليها السلام را در خواب ديد و حضرت او را نفرين كرد.

35 - قطع شدنِ دست مردي از آرنج كه عمامه امام حسين عليه السلام را ربوده بود، او همواره با فقر و نگون بختي زيست تا هلاك گرديد.

36 - زائل شدن عقل و بسته شدنِ زبان مردي كه مي خواست بگويد: من قاتلِ حسين ام.

البداية و النهاية 174 / 8؛ ينابيع المودّة: 348؛ مقتل الحسين 103 -94 -34 / 2؛ تاريخ دمشق 340 / 4؛ الكامل في التاريخ 283 / 3؛ المعجم الكبير: 146؛ ذخائرالعقبي: 144؛ كفاية الطالب: 287؛ وسيلة المآل: 196؛ إحقاق الحقّ 530 و 528 و 525 و 522 / 11.

37 - كسي كه شلوارِ امام حسين عليه السلام را ربود زمينگير، و آن كه عمّامه اش را برد مجذوم و آن كه زره اش را برد ديوانه گرديد، غباري سخت و تيره با باد سرخ در فضا برخاست كه چيزي ديده نمي شد تا آن جا كه مردم گمان بردند عذاب بر آنان نازل شد.

مقتل الحسين 37 / 2؛ إحقاق الحقّ 526 / 11.

38 - آنگاه كه سر مبارك حسين عليه السلام نزد يزيد برده و پيشِ رويش نهاده شد، كفِ دستي از ديوار بدر آمد و روي آن چنين نگاشت:



اَترجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيناً

شَفاعَةَ جَدّه يومَ الْحِسابِ



غررالخصائص الواضحة: 276؛ إحقاق الحقّ 546 / 11.

39 - چون سرِ منحوس ابن زياد و يارانش نزد مختار انداخته شد، ماري در بين سرها نمودار شد و از همه سرها گذشت تا آن كه در دهان ابن زياد داخل و از سوراخ بيني وي بيرون شد، و از سوراخ بيني او داخلِ سر و از دهانش بدر آمد و اين كار را تكرار مي كرد، و مردم مي گفتند: عبيداللَّه ابن زياد و يارانش در دنيا و آخرت خائب و خاسر و زيانكار شدند تا آن كه ضجّه ايشان از گريه بر حسين و فرزندان و يارانش برخاست.

صحيح الترمذي 97 / 13؛ مقتل الحسين 84 / 2؛ اسدالغابة 22 / 2؛ المعجم الكبير: 145؛ ذخائرالعقبي: 128؛ سير اعلام النبلاء 359 / 3؛ مختصر تذكرة القرطبي: 192؛ جامع الاصول 25 / 10؛ الصواعق المحرقة: 196؛ نظم دررالسّمطين: 220؛ عمدة القاري 241 / 16؛ ينابيع المودّة: 321؛ إسعاف الراغبين: 185؛ نورالأبصار: 126؛ إحقاق الحقّ 545 - 542 / 11.

40 - حرمله به زشت ترين و سياهترين چهره درآمد، و شبي بر وي نگذشت مگر آن كه وي را در ميان آتش شعله ور فرو مي افكندند.

التذكرة: 291؛ ينابيع المودّة: 330؛ اسعاف الرّاغبين: 192؛ نورالأبصار: 123؛ إحقاق الحقّ 532 - 531 / 11.

41 - مردي گفت: هيچ كس بر قتل امام حسين عليه السلام ياري ننمود مگر آن كه قبل از مرگ به بلايي گرفتار آمد. در اين هنگام پيري سالخورده گفت: من در كربلا (جزء سپاه كفر) بودم، و تا اين ساعت با حادثه اي ناروا برنخوردم، در همان آن چراغ خاموش شد، پيرمرد براي تعمير چراغ برخاست و در حين تعمير، آتش او را فرا گرفت، و او به سوي فرات دويد و خود را در آن افكند، ولي بيشتر شعله ور شد تا آن كه ذغال گرديد.

مقتل الحسين: 62؛ تهذيب التهذيب 353 / 2؛ المختار: 22؛ تاريخ دمشق 340 / 4؛ كفاية الطّالب: 279؛ التذكرة: 292؛ وسيلة المآل: 197؛ نظم دررالسّمطين: 220؛ سيراعلام النبلاء 211 / 3؛ الصّواعق المحرقة: 193؛ ينابيع المودّة: 322؛ مفتاح النجاء (خطّي)؛ إسعاف الراغبين: 191؛ إحقاق الحقّ 539 - 536 / 11.

42 - درختي كه به اعجازِ پيامبرصلي الله عليه وآله بارور شده بود، بعد از شهادت امام حسين عليه السلام از ساقه اش خون تازه جوشيدن گرفت و برگهايش پژمرده و خشكيد و از آن چون خونابه اي فرو مي چكيد.

ربيع الأبرار: 44؛ التحفة العليّة والآداب العلميّة: 16؛ مقتل الحسين 98 / 2؛ إحقاق الحقّ 497 - 494 / 11.

43 - كاسه اي كه از لشكرگاه امام حسين عليه السلام به غارت رفته بود به خاكستر تبديل شد.

المعجم الكبير: 147؛ سيراعلام النبلاء 211 / 3؛ تاريخ الاسلام 348 / 2؛ تهذيب التهذيب 353 / 2؛ مقتل الحسين 90 / 2؛ ذخائرالعقبي:144؛ مجمع الزوائد: 197 / 9؛ الصواعق المحرقة: 192؛ نظم دررالسّمطين: 220؛ الخصائص 126 / 2؛ ينابيع المودّة: 321؛ إحقاق الحقّ 505 - 503 / 11.

44 - گوشت شتري از لشگرگاه امام را در قبيله اي تقسيم كردند، ولي ديگ آتش گرفت.

چيزي از تَرَكه امام حسين عليه السلام را بر ديگي نهادند، ديگ به آتش بدل شد.

گوشت شتري از لشگر امام كه به غارت رفته بود چون حنظل تلخ گرديد.

نظم دررالسمطين: 220؛ المحاسن والمساوي: 62؛ المعجم الكبير: 147؛ مجمع الزوائد 196 / 9؛ تاريخ دمشق 340 / 4؛ تاريخ الاسلام 348 / 2؛ سيراعلام النبلاء 211 / 3؛ تهذيب التهذيب 353 / 2؛ الخصائص الكبري 126 / 2؛ تاريخ الخلفاء: 80؛ مقتل الحسين 90 / 2؛ التذكرة: 277؛ نورالأبصار: 123؛ إحقاق الحقّ 510 - 506 / 11.

45 - بعد از شهادت حسين عليه السلام سر مباركش نزد ابن زياد آورده شد، پرسيد: قاتلِ او كيست؟ مردي برخاست و گفت: من، و در همين هنگام چهره اش سياه شد.

ذخائرالعقبي: 149؛ إحقاق الحقّ 540 / 11.

46 - در دلِ شب از جايگاه سرِ مبارك امام نور به آسمان ساطع شد و بدين جهت راهبي اسلام آورد.

التذكرة: 273؛ مقتل الحسين 102 / 2؛ الصواعق المحرقة: 119؛ رشفة الصادي: 164؛ ينابيع المودّة: 325؛ إحقاق الحقّ 502 - 498 / 11.

47 - صبح روز پس از شهادت امام حسين عليه السلام غذايِ مطبوخ در ديگها به خون و آبِ در ظروف به خون تبديل گرديد.

نظم دررالسّمطين: 220؛ إحقاق الحقّ 502 / 11.

48 - هيچ زني در عطريات به يغما رفته از لشگر امام بهره نگرفت، مگر آن كه به پيسي گرفتار شد.

العقد الفريد 220 / 2؛ عيون الأخبار 212 / 1؛ إحقاق الحقّ 511 / 11.

آنچه تاكنون در اين نوشتار آمد، اندكي است از بسيار كه از كتبِ اهل سنت روايت شد و امّا از مصادر شيعه روايات زياد از آيات بيّنات كه بعد از شهادت امام حسين عليه السلام متحقّق شد به ميان آمده كه اندكي از آن را يادآور مي شويم.

49 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام جغد، سوگند ياد كه ديگر در آبادي مسكن نگزيند و جز در خرابه جاي نگيرد، همواره روزها را روزه دار بوده تا سياهي شب دامن گُستَرَد. و آنگاه براي امام ناله سر مي دهد، و قبل از شهادت امام جايگاه جغد در منازل و قصرها و خانه هاي آباد بود و بگاه غذا خوردنِ مردم به پرواز در آمده و پيش رويِ مردم نشسته و از آب و غذاي آنان مي خورد و مي آشاميد و به جايگاهش بازمي گشت.

50 - بعد از شهادت امام، كبوترِ خوش آهنگ هماره بر قاتلان حسين عليه السلام نفرين مي كنند.

51 - بعد از شهادت امام، آسمان خون و خاكستر باريد.

52 - بعد از شهادت امام، از آسمان خاك سرخ باريد.

53 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام مردم بيت المقّدس سنگي و يا كلوخي و يا صخره اي را برنداشتند، مگر آن كه ديدند كه از زيرش خون مي چكد. ديوارها چون خون بسته سرخ بود، و سه روز از آسمان خونِ تازه باريد.

54 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام چهار هزار فرشته فرود آمدند. آنان غبار آلوده و ژوليده تا روزِ قيامت - قيام قائم «عج» - بر او مي گريند، و رئيس آنان فرشته اي منصور نام است.

55 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام «سرخي اي» از سوي باختر و سرخي اي از جانب خاور برخاسته و بالا آمد، تا آن جا كه نزديك بود در ميانه آسمان به هم برسند.

56 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام تا چهل روز مردم درنگ كرده (مي ديدند كه) خورشيد بگاه طلوع و غروب سرخ فام بود و اين گريه آن بود.

57 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام از آسمان خون باريد و شبنم آكنده از خون شد و هنگامي كه شتران براي خوردن آب راهي جويبارها شدند آن را خون يافتند.

58 - آسمان جز بر يحيي بن زكريّا و حسين عليهما السلام نگريست و گريه اش چنين بود كه چون به لباسي مي رسيد اثري چون اثر كك (كيك) از خون مي گذاشت.

59 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام هفت آسمان و هفت زمين با هرچه در آنهاست و بهشتيان و دوزخيان و آنچه ديده مي شد يا قابل رؤيت نبود بر او گريستند.

60 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام همه چيز بر او گريست، حتّي وحوش بيابان و ماهيان دريا، و پرندگان آسمان، آفتاب و ماهتاب و ستارگان و آسمان و زمين و مؤمنانِ انس و جنّ و همه فرشتگانِ آسمان و زمين و رضوان و مالك و حاملانِ عرش.

61 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام شبانگاه تا بامداد وحوش بر قبرِ مباركش گردن كشيده، نوحه سروده بر وي همي گريستند.

62 - بعد از شهادت امام حسين عليه السلام تا چهل بامداد آسمان با خون و زمين با سياهي و تيرگي و آفتاب با حمره گريستند، و كوهها پاره پاره و پراكنده، و درياها منفجر گرديده، و آن فرشتگانِ در كنار قبر مبارك مي گريند و از گريه آنان تمام فرشتگان آسمان و زمين و هوا مي نالند.

63 - اميرالمؤمنين عليه السلام چون اين آيه را خواند: «فما بكت عليهم السّماء والْاَرْض و ما كانوا منظرين» [1] حسين عليه السلام نزدش رسيد، اميرالمؤمنين فرمود: حسين بزودي مقتول گردد و آسمان و زمين بر وي بگريند.

64 - فاطمه عليها السلام بر حسين عليه السلام با ناله گريست.

65 - بگاهِ شهادت حسين عليه السلام جنّتيان بر وي نوحه سرايي كردند:



انّ الرّماح الواردات صُدورها

نحو الحسَيْن، تقاتل التّنزيلا



حقّا كه تيرهاي پرتاب شده به سوي حسين در واقع قرآن را هدف گرفتند



و يُهلّلون بأن قتلت وإنّما

قتلوا بك التّكبير والتّهليلا



با كشتنت تهليل گفتند و همانا با قتلِ تو آنان تكبير و تهليل را كشتند



فَكَانَّما قَتَلُوا اَباكَ مُحَمَّداً

صَلَّي عَلَيْهِ اللهُ اَو جِبْريلاً



پس گوئيا پدرت محمّدصلي الله عليه وآله را كشتند كه خدا و جبرئيل بر او درود فرستاده اند



يابن الشّهيد و يا شهيداً عمّه

خَيْرَ الْعمومة جَعْفر الطّيّار



اي شهيدي كه بهترين عمويت جعفر طيّار نيز شهيد شده است



عَجَباً لِمصقول اَصابك وَحدّه

فِي الْوَجه منك وَ قَدْ عَلاكَ غُبار



عجبا از شمشيري كه به گاه برخاستن غبار تيزيش بر تو فرود آمد



اَيا عَيْن جودي و لا تجمدي

وجودي عَلَي الْهالِكَ السيّد



اي ديده از گريه دريغ مكن و بر سيّد (سيدالشهداء) گريه سر ده



فبالطّف أمسي صَريعاً فقد

رزئناالغداة بأمرٍ بدي



در كربلا او شهيد و ما عزادار اوييم



نِساء الجنّ يَبكين مِنَ الْحُزن شجيّات

وأسعدن بِنُوح لِلنّساء الهاشميات



زنان جن با اندوه مي گريند و با زنان هاشميه در نوحه سرايي، هماهنگ



وَ يَنْدَبْنَ حُسيناً عَظُمَتْ تِلْكَ الرزيّات

وَيَلْطَمْنَ خُدُوداً كَالدَّنانير نقيّات



وَ يَلْبَسْنَ ثيابَ السُّودِ بَعْدَ القصبيّات

و در لباس سياه بر حسين از سر مصيبتي بزرگ نوحه سرايند و بر چهره هاي زيبايشان سيلي مي زنند



المناقب ابن شهر آشوب 754 / 4 به بعد، كامل الزيارة: از 75 به بعد، امالي صدوق مجلس 27؛ علل الشرايع 217 / 1، امالي مفيد؛ بحارالانوار 241 - 201 / 45 و مصادر ديگر كه جداً زيادند.


پاورقي

[1] دخان / 29؛ آسمان و زمين بر آنان نگريست و آنان از مهلت يافتگانند.