بازگشت

در بيان اين كه مصيبت حضرت امام حسن بزرگترين مصيبتها است


بدان كه مصيبت بر حضرت سيدالشهداء اگر چه بسيار بزرگ است، زيرا كه آن جناب را در صحراي بي آب و علف فرود آوردند وآب را بر روي او بستند و جوانانش را كشتند و بدنش را پايمال سم اسبان نمودند، و سرش را بر بالاي نيزه و نشانه ي سنگ نمودند، و عيال او را اسير نمودند، و ليكن با اين همه امور مي توان گفت كه مصيبت حضرت امام حسن - عليه السلام - از همه ي اينها بالاتر است؛ زيرا كه از روي انصاف و عقل اگر تأمل كني صدق اين مقال بر تو ظاهر شود. زيرا كه آن حضرت جدش پيغمبر و پادشاه، و پدرش نيز پادشاه، و خود نيز قريب به شش ماه پادشاه، و معاويه پدرش از رعايا و خود نيز رعيت. با اين احوال آن جناب را از سلطنت عزل نمودند و لشكر او را به تدبير متفرق ساختند، و اسباب آن جناب را غارت كردند و آن جناب را در مجلس معاويه حاضر ساختند. اهل مجلس او، به آن جناب مشافهة [1] سخنان درشت گفتند؛ به حدي كه در حضور آن جناب، معاويه بر منبر پدرش بر آمد و - العياذ بالله - ناسزا به


اميرمؤمنان گفت. و آن جناب را سب نمود، و حضرت امام حسن در پاي منبرش نشسته. اما يزيد را مردم به سلطنت ديده بودند و بعد [بد] عهدي، از زمان پيغمبر و زمان اميرالمؤمنين، دست به هم داده بود، اما معاويه را مردم به پستي و دئانت رتبه مشاهده كرده بودند. بلكه زماني حضرت امام حسن [عليه السلام] وارد بر معاويه شد و او افتاده بود، و آن جناب در پايين پاي او نشست. آن مردود مطرود برنخواست. پس معاويه گفت كه عجب از عايشه! اينكه چنين و چنان مي كرد! حضرت مجتبي فرمود كه عجب تر از آن اين كه تو افتاده [اي] و من در پايين پاي تو نشسته ام! پس معاويه از شرمساري از جاي برخاست. عجب تر از همه اينكه مروان، پسر زرقاء زانيه، سخنان درشت به آن جناب مي گفت و آن جناب را به زهر ستم شهيد كردند و جنازه ي آن جناب را تيرباران كردند و نگذاشتند كه در مرقد جدش كه او را بر دوش سوار مي كرد وداع نمايد و طواف دهند تا اينكه او را در قبرستان بقيع دفن كردند! اما حضرت سيدالشهداء تا قائمه ي شمشير بر دست يداللهي او بود، دمار از نهاد كافران برآورد، و از كشته ها پشته ها ساخت. و هر وقت كه رو به لشكر مي آورد و مي تاخت، لشكر بر بالاي هم مي ريختند و مانند ملخ پراكنده مي شدند. چند نفر ناسزا به آن حضرت گفتند، ايشان را نفرين فرمود كه في الفور به جهنم واصل شدند. مجملا اين همه ذلت چنين پادشاهي، كه متصرف در كائنات بود فوق همه ي مصيبتها است. پس گريه كنندگان و دوستان در هرگاه و بيگاه با حسرت و آه جانكاه بر آن جناب اشك ريزان باشند و ماتم داري نمايند، و فاطمه ي مظلومه را در اين مصيبت ياري نمايند.


پاورقي

[1] مشافهه: روياروي سخن گفتن.