بازگشت

در غرائب روز عاشورايي كه آن جناب شهادت مآب شهيد گرديد


بنا بر روايت ابي مخنف، چون سر مبارك آن بزرگوار بر بالاي نيزه سوار و استوار گرديد، زمين بلرزيد و آسمانها تاريك گرديد و هفت قطره خون از آسمان باريد و منادي از آسمان ندا در داد كه: كشته شد! قسم به خدا، امام، پسر امام، برادر امام، حسين بن علي بن ابي طالب، كشته شد! قسم به خدا، بزرگوار شجاع [كشته شد]!

و بنا بر روايت ملهوف، در آن دم بلند شد غبار سخت سياه تاريك كه در آن باد وزنده بود و ديده نمي شد در آن غبار، عين و اثري و آن اشرار گمان كردند كه عذاب نازل شد؛ پس ساعتي صبر كردند تا انجلاء [1] يافت [2] .

و در كتاب بحار از حضرت صادق - عليه السلام - روايت كرد كه:

چون حضرت سيدالشهداء شهد شهادت نوشيد، لشكر مشاهده كردند كه شخصي آمد و فرياد مي كرد. او را منع كردند. در جواب گفت كه چگونه فرياد نكنم و حال اين كه مي بينم كه پيغمبر خدا - صلي الله عليه و آله - ايستاده است


و نظر مي كند يك دفعه به اهل زمين، و يك دفعه به سوي گروه شما و من خوف آن دارم كه آن جناب بر اهل زمين نفرين نمايد. پس من هم در ميان اهل زمين هلاك شوم. پس بعضي از لشكر به بعضي گفتند كه اين مرد ديوانه است. پس بعضي از توبه كنندگان گفتند: قسم به خدا كه چه كاري است كه ما با خود كرديم؟! كشتيم براي پسر سميه بزرگ جوانان اهل بهشت را. پس بر ابن زياد ستم نهاد، خروج كردند، پس واقع شد از امر ايشان آن چه واقع شد. راوي عرض كرد كه فدايت شوم آن صدا زننده كه بود؟ آن جناب فرمود كه ما نمي دانيم او را مگر جبرئيل. آگاه باش كه اگر او مأذون بود هر آينه چنان فريادي مي زد كه روحهاي ايشان از بدنهاي ايشان برآيد و به آتش دوزخ در آيند! و ليكن ايشان مهلت داده شدند تا گناه ايشان زياد شود و براي ايشان است در آخرت عذاب دردناك [3] .


پاورقي

[1] انجلاء: روشنائي، انکشاف، روشن گرديدن کار و هويدا شدن.

[2] الملهوف : 177.

[3] بحار الانوار 173:45.