بازگشت

عزاداري اهل بيت در كربلا


صاحب اصل به نقل از برخي كتب قديمي مي گويد:

هنگامي كه كاروان اهل بيت عليهم السلام به سرزمين كربلا رسيدند، در محل قتلگاه پياده شدند، عده اي از بني هاشم و افراد ديگري نيز كه براي زيارت امام حسين عليه السلام آمده بودند آنجا بودند، آنها در يك وقت با هم ملاقات نمودند، و با هم به گريه و نوحه پرداختند و سينه زني كردند، و به مدت سه روز عزاداري نمودند [1] .

در اين هنگام، زنان آبادي نيز به آنها ملحق شدند، حضرت زينب عليهاالسلام در جمع آنها آمد، و دست به گريبان زد و آن را پاره نمود و با آواز حزين و اندوهگيني كه دلها را مي سوزاند و مجروح مي كرد فرياد زد:

وا اخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول الله! و ابن مكة و مني! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علي المرتضي! آه آه.

و بي هوش افتاد، حضرت ام كلثوم عليهاالسلام نيز در حالي كه بر روي خود سيلي مي زد


بيرون آمد و با آواز بلند فرياد زد:

اليوم مات محمد المصطفي، اليوم مات علي المرتضي، اليوم ماتت فاطمة الزهراء.

امروز محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم از دنيا رفت، امروز علي مرتضي عليه السلام از دنيا رفت، امروز فاطمه ي زهرا از دنيا رفت.

بانوان اهل بيت عليهم السلام به سر و صورت مي زدند، عزاداري مي كردند، و نوحه سرايي مي نمودند و مي گفتند:

وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه!

هنگامي كه سكينه عليهاالسلام اين همه شيون و ناله را از زنان و بانوان ديد با صداي بلند فرياد زد:

وا محمداه! وا جداه! يعز عليك ما فعلوا باهل بيتك ما بين مسلوب و جريح، و مسحوب و ذبيح، وا حزناه وا اسفاه!

وا محمداه! وا جداه! سخت است بر تو مصايبي كه بر اهل بيت تو وارد شده، برخي را غارت كردند، و برخي را مجروح، بعضي (بر روي زمين) كشيده شده، و بعضي را سر بريدند، وا حزناه! وا اسفاه!


پاورقي

[1] بحارالانوار: 146:45، با اندکي تفاوت.