بازگشت

گفتگوي امام سجاد با پيرمرد شامي


سيد بن طاووس رحمة الله مي گويد:

هنگامي كه مخدرات طاهرات امام مظلوم كربلا عليه السلام و عيالش در آنجا ايستاده بودند، پيرمردي نزديك آمد و گفت:


خدا را سپاس كه شما را كشت و هلاك ساخت، و شهرها را از مردان شما راحت كرد، و يزيد را بر شما قدرت و تسلط داد.

امام سجاد عليه السلام به او فرمود: آيا قرآن خوانده اي؟

عرض كرد: آري.

فرمود: آيا اين آيه را تلاوت كرده اي:

(قل لا أسالكم عليه اجراً الا المودة في القربي) [1] .

بگو يا محمد از شما سؤال نمي كنم و توقع نمي كنم كه بر تبليغ احكام الهي مزدي، مگر دوستي اهل قرابت من، (يعني توقع من اين است كه خويشان نزديك مرا دوست بداريد).

پيرمرد گفت:آري! اين آيه را خوانده ام.

امام سجاد عليه السلام به او فرمود:

فنحن القربي يا شيخ! فهل قرأت في بني اسرائيل (و آت ذا القربي)؟

مائيم قربي و خويشان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اي شيخ! آيا در سوره ي بني اسرائيل اين آيه را خوانده اي:

(و آت ذا القربي) [2] .

و بده خويشاوندان خويش را آنچه حق اوست؟

پيرمرد گفت: آري اين آيه را خوانده ام.

حضرت فرمود: مائيم قربي و خويشان اي شيخ! آيا اين آيه را خوانده اي:

(و اعلموا انما غنمتم من شي ء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي) [3] .

و بدانيد از مؤمنان آنچه غنيمت گرفته ايد از كافران از روي قهر از هر چه باشد يك پنجم آن از براي خدا و رسول خدا و خويشان رسول است؟

پيرمرد گفت: بلي.

امام عليه السلام به او فرمود: مائيم قربي و خويشان رسول خدا اي شيخ! ولكن آيا اين آيه را خوانده اي:

(انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم


تطهيراً) [4] ؟

همانا خداوند مي خواهد كه از شما اهل بيت هر پليدي را بزدايد، و شما را چنان كه بايد و شايد پاكيزه بدارد.

پيرمرد گفت: اين را خوانده ام.

حضرت فرمود:

فنحن اهل البيت الذين خصنا الله تعالي بآية الطهارة يا شيخ!

اي شيخ! مائيم اهل بيتي كه خداي عزوجل به آيه ي طهارت مخصوص فرموده است.

پس پيرمرد از گفته هاي خود پشيمان شد و گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم! آيا واقعاً شما آنهايي هستيد كه در اين آيات ذكر شده است؟

حضرت فرمود: به حق خدا، بدون ترديد ما آنهايي هستيم كه در اين آيات ذكر شده است.

پس پيرمرد گريه كرد و عمامه را از سرش انداخت، آن گاه سر خود را به سوي آسمان بلند نمود و عرض كرد: بار الها! من به سوي تو از دشمنان آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم - از جن و انس - بيزاري مي جويم.

سپس رو به امام سجاد عليه السلام نمود و عرض كرد: آيا من از اين كارم مي توانم توبه كنم؟

حضرت فرمود: آري! اگر توبه نمايي خدا توبه ي تو را قبول مي فرمايد، و تو از ياران ما مي شوي.

عرض كرد: من پشيمان هستم.

گفتگوي امام سجاد عليه السلام با پيرمرد و توبه ي او به گوش يزيد بن معاويه -عليهما اللعنه - رسيد، آن ملعون دستور قتل پيرمرد را صادر كرد و او را كشتند، رحمت خدا بر او باد [5] .مرحوم صدوق اين روايت را در «امالي» نقل كرده است، وليكن كشتن شيخ را ذكر ننموده است، وي در ادامه ي روايت مي گويد:

آن گاه پيرمرد گفت: خداوندا! همانا من به سوي تو، توبه مي نمايم.

و اين جمله را سه مرتبه تكرار كرد، آن گاه گفت: خداوندا! همانا من به سوي تو از دشمنان آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و از كشندگان اهل بيت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بيزاري مي جويم، من


قرآن را خوانده بودم ولي تا امروز متوجه اين امر نشده بودم [6] .


پاورقي

[1] سوره‏ي شوري آيه‏ي 33.

[2] سوره‏ي اسرا آيه‏ي 26.

[3] سوره‏ي انفال آيه‏ي 41.

[4] سوره‏ي احزاب آيه‏ي 33..

[5] اللهوف: 73، بحارالانوار: 129:45.

[6] بحارالانوار: 155:45.