بازگشت

ورود اسراي اهل بيت به معره نعمان


ابومخنف گويد: آن گاه به شهر «معره نعمان» درآمدند، اهل آنجا از آن بي دينان استقبال كردند، و درهاي شهر را به روي آنها گشودند، و غذا و آب براي آنها مهيا كردند. آنها بقيه ي روز را در آنجا ماندند.

از آنجا كوچ كردند و در شهر «شيرز» فرودآمدند، در آنجا پيرمرد بزرگي بود، او گفت: اي مردم! اين سر نوراني امام حسين عليه السلام است.

مردم آنجا هم قسم شده و پيمان بستند كه نگذارند آن كافران از شهر ايشان عبور نمايند.

چون آن ملاعين اين وضعيت را ديدند، داخل آن شهر نشدند، و به سوي منزل «كفر طاب» حركت كردند، آنجا حصار كوچكي بود. اهل حصار درها را به روي آنها بستند.خولي حرامزاده به سوي آنها رفت و گفت: آيا در اطاعت ما نيستيد؟ به ما آب بدهيد.


گفتند: قطره اي آب به شما نمي دهيم، شما امام حسين عليه السلام و اصحاب او را از آب ممنوع كرديد.