بازگشت

ورود اسراي اهل بيت به نصيبين


آن اشقيا اين خبر را شنيدند به آن شهر وارد نشدند، و راه «تل اعفر» را پيش گرفتند، آن گاه به طرف كوه «سنجار» به راه افتاده و به شهر «نصيبين» رسيده و در آنجا فرودآمدند، آنها سرهاي مطهر و اسراي اهل بيت عصمت عليهم السلام را به مردم آن شهر نشان دادند. ابومخنف گويد: هنگامي كه حضرت زينب عليهاالسلام سر مطهر برادر خود را ديد گريست و از جان و دل ناله زد و فرمود:



أنشهر ما بين البرية عنوة

و والدنا اوحي اليه جليل



كفرتم برب العرش ثم نبيه

كان لم يجئكم في الزمان رسول



نحاكم اله العرش يا شر امة!

لكم في لظي يوم المعاد عويل



آيا ما ميان مردم به زور و جبر و آشكار مي شويم؛ و حال آن كه جد ما كسي است كه خداوند جليل بر او وحي فرستاده است.

شما به پروردگار عرش و پيامبرش كافر شديد؛ گويا اين كه هيچ زماني به شما پيامبري فرستاده نشده است.

شكايت خود را از شما، به سوي خداوند عرش مي بريم اي امت شر! كه بر شما است كه در ميان آتش، در روز قيامت با صداي بلند گريه كنيد.