بازگشت

سر اطهر امام حسين و قرائت قرآن


از زيد بن ارقم روايت شده كه گويد: من در اتاق خودم نشسته بودم، سر مقدس حضرت را بالاي نيزه اي از مقابل اتاق من عبور مي دادند، چون برابر اتاقم رسيد شنيدم كه اين آيه را تلاوت مي فرمود:

(ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجباً) [1] .

آيا چنين مي پنداري كه اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب و غريب ما بودند؟

در اين هنگام، به خدا سوگند! موهاي بدنم راست شد و صدا زدم: اي فرزند رسول خدا! به خدا قسم! سر مطهر تو شگفت انگيزتر است [2] .

در كتاب «تظلم الزهراء عليهاالسلام» از مسند «سيده بتول عليهاالسلام» به سند خود از حارث بن وكيده نقل مي كند، حارث گويد:

من در ميان كساني كه سر مقدس امام حسين عليه السلام را حمل مي كردند؛ بودم. من مي شنيدم كه سر مقدس، سوره ي كهف را مي خواند ولي در دل خودم شك و ترديد داشتم، ولي نغمه ي تلاوت حضرت ابي عبدالله حسين عليه السلام را مي شنيدم.

پس حضرت به من فرمود: اي ابن وكيده! آيا نمي داني كه ما گروه امامان نزد پروردگار خويش زنده هستيم و روزي داده مي شويم؟

حارث گويد: وقتي اين سخن را شنيدم با خودم گفتم: سر مطهر را مي دزدم و مي برم.

سر مقدس حضرت فرمود: اي ابن وكيده! تو را بر اين كار راهي نيست، ريختن خون من نزد خداي متعال بزرگتر از آن است كه مرا مي گردانند، آنها را به حال خودشان واگذار، به زودي عاقبت گناه خود را خواهند فهميد، موقعي كه غل هاي آتشين و زنجيرها را به گردنشان مي اندازند، و آنها را به سوي آب گرم دوزخ مي كشند.

در كتاب «العوالم» از ابن شهراشوب از ابي مخنف از شعبي نقل مي كند، شعبي


گويد:

چون سر مطهر امام حسين عليه السلام در كوچه ي صرافان كوفه، بالاي نيزه قرار گرفت، سر مقدس تنحنحي كرد و سوره ي كهف را تا اين آيه ي شريفه تلاوت فرمود:

(انهم فتية آمنوا و زدناهم هدي) [3] .

آنها جواناني بودند كه به پروردگار خود ايمان آوردند و ما هدايت را به آنها افزوديم.

پس اين اعجاز (به اهل كوفه) جز ضلالت و گمراهي چيز ديگري نيفزود.

در روايت ديگري آمده است: چون سر مقدس امام حسين عليه السلام را بر بالاي درختي قرار دادند اين آيه از آن سر مقدس شنيده شد:

(و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون) [4] . [5] .


پاورقي

[1] سوره‏ي کهف آيه‏ي 9.

[2] الارشاد:117:2، بحارالانوار: 121:45.

[3] سوره‏ي کهف، آيه‏ي 13.

[4] سوره‏ي شعراء آيه‏ي 227.

[5] عوالم العلوم: 386:17.