بازگشت

سر اطهر امام حسين و خانه ي خولي لعين


ابومخنف گويد: ژس از آن؛ ابن زياد لعين خولي اصبحي حرامزاده را طلبيد و گفت: اين سر را بگير تا موقعي كه از تو بخواهم.

او سر مطهر را گرفت و به خانه ي خود برد، آن ملعون دو زن داشت، يكي از قبيله ي مضر بود، و ديگري منسوب به قبيله ي تغلب بود، چون داخل خانه ي مضري شد زنش گفت اين سر كيست؟

گفت: اين سر حسين است.

گفت: او را بازگردان.

سپس آن زن، عمودي برداشت و بر آن ملعون حمله كرد و او را مجروح نمود و گفت: به خدا سوگند! ديگر من زن تو نيستم و تو شوهر من نيستي.

آن ملعون از نزد مضري برگشت و به خانه ي زن تغلبي آمد، به او گفت: اين سر را بگير.

گفت: اين سر كيست؟

گفت: اين سر خارجي است كه در سرزمين عراق خروج كرده بود، و عبيدالله بن زياد او را كشته است.

گفت: نامش چيست؟

او از گفتن نامش امتناع ورزيد، آنگاه سر مطهر را در زير تشتي گذاشت و شب را نزد او خوابيد.


آن زن مي گويد: سر مقدس تا صبح قرآن تلاوت مي كرد و من صداي تلاوت او را مي شنيدم، آخرين آيه اي كه تلاوت كرد اين آيه ي شريفه بود كه:

(و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون) [1] .

و به زودي آنان كه ستم نمودند بدانند كه به چه بازگشتنگاهي راه خواهند برد. پس از آن در پيرامون او صداهايي مانند صداي رعد و برق مي شنيدم، و فهميدم كه آن صدا، صداي تسبيح ملائكه بود [2] .

در روايت شيخ صدوق رحمة الله پس از آن چه نقل كرديم آمده است:

سپس ابن زياد لعين دستور داد امام سجاد عليه السلام را به زنجير بسته و با زنان و مخدرات طاهرات و همه ي اسرا به زندان بردند.

رواي گويد: من با اسيران بودم، از كوچه اي عبور نمي كرديم جز آن كه مملو از مردان و زناني بود كه بر صورت خود سيلي مي زدند، و گريه مي كردند. آنها را از كوچه ها عبور دادند و در زنداني محبوس كرده و درب زندان را بستند.

پس از آن؛ ابن زياد لعين - بدتر از فرعون و شداد لعين - مجلسي تشكيل داد، و امام سجاد عليه السلام و اسرا را فراخوانده و سر مطهر امام حسين عليه السلام را حاضر كردند.

در اين مجلس زينب كبري عليهاالسلام دختر اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز حاضر بود، ابن زياد لعين گفت: حمد و سپاس خداي را كه شما را رسوا كرد و بكشت... تا آنجايي كه مي گويد: ابن زياد لعين دستور داد آنها به زندان برگردانند، تا آخر خبر.

سيد بن طاووس رحمه الله گويد:

سپس؛ ابن زياد لعين دستور داد امام سجاد علي بن الحسين عليه السلام را با اهل بيت اطهارش به خانه اي كه در جنب مسجد اعظم بود؛ ببرند، زينب كبري عليهاالسلام، دختر علي مرتضي عليه السلام فرمود: زنان عرب نزد ما نيايند، جز كنيزان، زيرا آنها اسير شده اند و ما نيز اسير شده ايم.

آن گاه ابن زياد حرامزاده دستور داد كه سر مقدس امام حسين عليه السلام در كوچه هاي كوفه بگردانند [3] .


شيخ مفيد رحمة الله گويد:

چون صبح شد، عبيدالله بن زياد لعين سر مقدس امام حسين عليه السلام را فرستاد تا در كوچه هاي كوفه و در ميان قبيله هاي كوفه بگردانند.


پاورقي

[1] سوره‏ي شعرا آيه‏ي 227.

[2] مقتل الحسين عليه‏السلام: 168 و 169.

[3] امالي صدوق، بحارالانوار: 154:45.