بازگشت

مبارزه ي عمر بن علي


تاريخ نويسان گفته اند: پس از او؛ برادرش عمر بن علي عليه السلام به سوي ميدان شتافت، او در حالي كه زجر ملعون - قاتل برادر خود - را هدف قرار داده بود رجز مي خواند و مي گفت:



أضربكم و لا أري فيكم زجر

ذاك الشقي بالنبي قد كفر



يا زجر! يا زجر! تداني من عمر

لعلك اليوم تبوء من سقر



شر مكان في حريق و سعر

لأنك الجاحد يا شر البشر!



شما را مي زنم و در ميان شما زجر را نمي بينم؛ زجري كه بدبخت است و منكر پيامبر شده است.

اي زجز! اي زجر! نزد عمر بيا؛ كه شايد امروز در جهنم جاي گيري.

آن هم در بدترين مكانهاي آن، در ميان شعله ها و شراره هاي آن؛ زيرا كه تو منكر حقي هستي اي شرورترين بشر!

آن گاه بر زجر حمله كرد، و او را به جهنم فرستاد.

در اين هنگام، لشكريان از روبه رو بر او حمله كردند، او در حالي كه سخت آنان را با شمشير خودش مي زد، مي گفت:



خلوا عداة الله خلوا عن عمر

خلوا عن الليث العبوس المكفهر



يضربكم بسيفه و لا يفر

و ليس فيها كالجبان المنجحر



كنار برويد اي دشمنان خدا! از جلو راه عمر دور شويد؛ از جلو راه شير غضبناك و خشمگين و عبوس دور شويد.

شيري كه شما را مورد هدف شمشير خود قرار داده و هرگز فرار نمي كند؛ و در ميدان جنگ با دشمنان؛ ترسويي نيست كه در خانه ي خود بخزد.

او پيوسته مي جنگيد تا اين كه به شهادت رسيد.

علامه مجلسي رحمة الله گويد: ابوالفرج، نام عمر بن علي عليه السلام را جزو كشتگان كربلا نياورده است [1] .



پاورقي

[1] بحارالأنوار: 36 : 38 و 45.