بازگشت

مبارزه ي عبدالله و عبدالرحمان غفاري


علامه مجلسي رحمة الله مي نويسد: محمد بن ابوطالب گويد:

پس از او؛ عبدالله و عبدالرحمان غفاري به خدمت با سعادت آن امام مظلوم شرفياب شدند، و عرض كردند: اي اباعبدالله! سلام بر تو، ما آمده ايم كه در پيشگاه تو بجنگيم و از تو دفاع كنيم.

حضرت فرمود: مرحبا بر شما! نزديك آييد.

آنان در حالي كه گريه مي كردند به حضرت نزديك شدند.

حضرت فرمود: اي فرزندان برادرم! چرا گريه مي كنيد؟ به خدا سوگند! من اميدوارم كه پس از ساعتي چشمانتان از شادي روشن خواهد شد.

عرض كردند: جان ما فداي شما! ما براي خودمان گريه نمي كنيم، ولي براي تو گريه مي كنيم، مي بينيم كه دشمن تو را از هر طرف محاصره كرده و ما نمي توانيم براي شما كاري انجام داده و دشمنان را از تو دفع نماييم.

حضرت فرمود: اي فرزندان برادرم! خداوند به شما بهترين پاداش پرهيزكاران را عطا نمايد كه به سبب اين بليه اندوهگين هستيد، و با جانتان مرا ياري مي كنيد.

آن گاه پيش آمده و عرض كردند: سلام بر تو اي فرزند رسول خدا!

حضرت فرمود: سلام بر شما و رحمت و بركات خداوند بر شما باد.

پس قدم به ميدان نبرد گذاشتند و بر دشمن حمله كردند و جنگيدند تا اين كه كشته شدند.