بازگشت

سخنان امام حسين و بي تابي اهل حرم


سيد بن طاووس رحمة الله گويد:

هنگامي كه امام حسين عليه السلام اين خطبه را ايراد فرمود، و دختران و خواهرش زينب عليهاالسلام سخنان آن حضرت را شنيدند، گريستند و ندبه كردند و بر صورت خود زدند، و صداي گريه ي آنان بلند شد.

حضرت، برادر خود عباس عليه السلام و فرزندش علي عليه السلام را به سوي اهل بيت فرستاد و به آنان فرمود:

سكتاهن، فلعمري ليكثرن بكائهن.

آنان را ساكت و آرام نماييد و نگذاريد نوحه و گريه كنند، به جان خودم سوگند! بعد از من زياد گريه خواهند كرد.

سيد بن طاووس رحمة الله گويد: سپس حضرت فرمود:

أم و الله؛ لا أجيبهم الي شي ء مما يريدون حتي ألقي الله و أنا مخضب بدمي.


سوگند به خدا! پيشنهاد اين قوم را نمي پذيرم، (يعني با يزيد بيعت نمي كنم) تا با چهره ي آغشته به خون، خدا را ملاقات نمايم [1] .

و از مولاي ما، امام صادق عليه السلام روايت شده است كه حضرتش فرمود: از پدرم شنيدم كه مي فرمود:

هنگامي كه امام حسين عليه السلام با عمر سعد ولدالزنا رو به رو شدند و جنگ آغاز شد، خداوند عالم براي ياري و نصرت حضرت، جمعي از فرشتگان را از آسمان فرستاد تا اين كه بالاي سر مبارك پرواز كرده، و امام حسين عليه السلام از جانب خداوند بين دو چيز مخير گرديد: يا او را ياري كنند تا بر دشمنان پيروز شود، يا شهيد شود و خداوند را ملاقات كند، بدون اين كه از پاداش آن حضرت چيزي كاسته شود، حضرت ملاقات خداي را برگزيدند.

سيد بن طاووس رحمة الله گويد: اين حديث را ابوطاهر محمد بن حسين نرسي در كتاب «معالم الدين» روايت كرده است.

راوي گويد: پس از آن، امام حسين عليه السلام فرياد زد:

أما من مغيث يغيثنا لوجه الله؟ أما من ذاب يذب عن حرم رسول الله صلي الله عليه و آله؟

آيا كسي هست براي خدا ما را ياري كند؟

آيا كسي هست كه دشمنان را از حرم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دور سازد؟ [2] .



پاورقي

[1] بحارالأنوار: 12 : 45، با اندکي تفاوت.

[2] اللهوف: 61.