بازگشت

سخنان اصحاب امام حسين با لشكريان


علامه ي فاضل مجلسي رحمة الله مي نويسد: محمد بن ابوطالب گويد:

سواره هاي لشكر عمر سعد لعين بر مركبهاي خود سوار شدند. در اين حال، اسب امام حسين عليه السلام را آوردند، حضرت بر مركب خود سوار شده، و با تعدادي از ياران خود در حالي كه برير بن خضير پيشاپيش آنها حركت مي كرد، به طرف جمعيت لشكر حركت فرمودند، حضرت رو به برير كرد و فرمود: با اين گروه سخن بگوي.

برير جلو آمده و گفت اي مردم! از خداي بترسيد، زيرا اكنون فرزندان رسول خدا محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم در ميان شما هستند. اينان ذريه، عترت، دختران و حرم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هستند. هدف خودتان را بيان كنيد، مي خواهيد با اينان چه بكنيد؟


آن ملاعين گفتند: مي خواهيم آنان بر فرمان امير، ابن زياد گردن نهند، و امير خود در مورد آنان تصميم بگيرد.

برير رحمة الله به آن ملاعين گفت: آيا از آنان نمي پذيريد كه از آن جايي كه آمدند بازگردند؟ واي بر شما اي اهل كوفه! آيا نامه هايي كه نوشتيد و عهد و پيمانهايي كه بستيد و خدا را بر آن شاهد گرفتيد و با قسمهايي آن را تأكيد كرديد؛ فراموش نموديد؟

آيا اهل بيت پيامبر خودتان را دعوت كرديد و مي خواستيد خودتان را فداي آنان بكنيد، اكنون كه آمدند مي خواهيد آنان را به ابن زياد لعين تسليم كنيد و آنان را از آب فرات منع مي نماييد.

در غياب پيامبرتان با فرزندان او چه بد رفتاري مي كنيد؟ شما را چه شده است؟ خداوند در روز قيامت شما را سيراب نكند، كه شما چه گروه بد و زشت هستيد؟!افرادي از آن ملاعين گفتند: ما نمي فهميم تو چه مي گويي.

برير رحمة الله گفت: سپاس خداي را كه بينش و بصيرت مرا در مورد شما فزوني داد، خداوندا! من از كارهاي اين جمعيت به سوي شما دوري مي نمايم.

خداوندا! عذاب و ضرر را در بين آنها بينداز تا در حالي كه تو بر آنان خشمناك هستي به ملاقات تو آيند.

آن ملاعين شروع به تيراندازي به طرف برير كردند. برير عقب نشيني نمود و بازگشت.

پس از آن؛ امام حسين عليه السلام جلو آمده و در برابر آن لشكر شياطين ايستاد، حضرت به صفوف آنان كه مانند سيل موج مي زد نگاه مي كرد، چشمش به ابن سعد ملعون كه در ميان بتان و بزرگان كوفه ايستاده بود؛ افتاد [1] .


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 5 :45.