عصر تاسوعا و هجوم لشكر و بي تابي حضرت زينب
شيخ مفيد رحمة الله مي گويد:
آنگاه عمر سعد حرامزاده صدا زد: اي لشكر خدا!! سوار شويد، كه اينك به شما مژده ي بهشت مي دهم!!
لشكر سوار شده و در هنگام عصر به سوي امام حسين عليه السلام و اصحابش هجوم آوردند. در آن هنگام، امام حسين عليه السلام در جلو خميه ي خويش نشسته و بر شمشير تكيه داده و سر مبارك بر زانوها گذاشته و خوابش برده بود، ناگاه خواهرش آواز و خروش لشكر ابن سعد را شنيد و خدمت برادرش آمده و گفت:
يا أخي! أما تسمع هذه الأصوات؟ قد اقترب العدو.
اي برادر! آيا اين هياهو و آواز و خروش را نمي شنوي؟ كه اينك دشمن نزديك مي شود.
امام حسين عليه السلام سر برداشت و فرمود:
اني رأيت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم الساعة في المنام و هو يقول لي: انك تروح الينا.
همانا من رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را همين الان در خواب ديدم كه به من فرمود: تو به نزد ما مي آيي.
چون خواهرش اين سخن را شنيد بر صورت زده و واويلا گفت.
امام حسين عليه السلام به او فرمود:
ليس لك الويل يا اخيه! اسكتي رحمك الله.
خواهرم! ويل و عذاب بر تو نيست، آرام و خاموش باش، خداي تو را رحمت كند [1] .
در روايت سيد بن طاووس رحمة الله چنين آمده است:
امام حسين عليه السلام فرمود:
يا أختاه! اني رأيت الساعة جدي محمدا و أبي عليا و أمي فاطمة و أخي الحسن عليهم السلام، و هم يقولون: يا حسين! انك رائح الينا قريب.
خواهرم! من همين الان جدم محمد صلي الله عليه و آله و سلم، پدرم علي عليه السلام مادرم فاطمه عليهاالسلام و بردارم حسين عليه السلام را در خواب ديدم كه آنان به من مي فرمودند: اي حسين! تو به زودي نزد ما مي آيي.
و در برخي روايات آمده است: فرمودند: فردا نزد ما مي آيي.
سيد بن طاووس رحمة الله گويد:
در اين هنگام، حضرت زينب عليهاالسلام بر صورد خود زد و فرياد كشيد.
امام حسين عليه السلام به او فرمود:
مهلا لا تشمتي القوم بنا.
آرام بگير شتاب مكن! ما را دشمن شاد نكن [2] .
پاورقي
[1] الارشاد: 440 : 2.
[2] بحارالأنوار: 391 : 44.