نامه اي ديگر از عمر سعد لعين به ابن زياد ملعون
شيخ مفيد رحمة الله مي گويد:
پس از آن، عمر سعد به جايگاه خود بازگشت و نامه اي بدين مضمون به ابن زياد
ملعون نوشت:
اما بعد؛ همانا خداي تعالي آتش جنگ را خاموش، و وحدت كلمه را برقرار و كار امت را اصلاح نمود، (يعني عداوت و دشمني را برداشت)، اينك حسين با من پيمان بست كه يا از مكاني كه آمده است به آنجا بازگردد، يا اين كه به سوي سرحدي از سرحدات رفته و مانند يكي از مسلمانان بوده و در سود و زيان آنان شريك باشد، و يا اين كه نزد اميرالمؤمنين!! يزيد - لعنه الله - برود و دست در دست او گذاشته و هر چه آنها صلاح دانند، انجام دهند (يعني خودشان ملاحظه كنند) [1] ، كه در اين پيمان، خشنودي تو و اصلاح كار امت است.
پاورقي
[1] آنچه از روايات و تاريخ زندگي امام حسين عليهالسلام به دست ميآيد اين است که آن حضرت، هرگز حاضر نبود نزد يزيد رفته و با آن ملعون بيعت نمايد.
عقبة بن سمعان گويد: من از مدينه تا مکه، و از مکه تا عراق، تا موقعي که امام حسين عليهالسلام به شهادت رسيد همه جا به همراه آن حضرت بودم، و همهي سخنان او را در تمام اين راه شنيدم، هيچگاه حضرت چنين سخني نفرد که: «من حاضرم دست خود را در دست يزيد بگذارم». رجوع شود به مقتل الحسين عليهالسلام: 100.
بنابراين؛ عمر سعد اين جملهي آخري را از خودش در نامه افزوده، شايد بتواند کار را بدون خونريزي و کشتار به پايان برساند، چنان که از خلال سخنان او نيز معلوم ميشود که دوست نداشت با آن حضرت جنگ کند. (بازنويس)..