بازگشت

نامه ي ابن زياد لعين به امام حسين


علامه ي مجلسي رحمة الله گويد:

بعد از آن كه امام حسين عليه السلام از اسب خود فرودآمد، اصحاب و ياران حضرتش نيز از اسبها فرودآمدند. حر نيز با هزار نفر سوار، در برابر حضرت، از اسبهايشان فرودآمدند، بعد نامه اي به ابن زياد ملعون نوشته، و فرودآمدن حضرت را در كربلا به اطلاع آن ملعون رساند.

ابن زياد ملعون نامه اي بدين مضمون به سوي امام حسين عليه السلام نوشت:

اما بعد؛ اي حسين! از فرودآمدن تو در كربلا باخبر شدم، اميرالمؤمنين!! يزيد به من نوشته: سر به بالش نگذارم و از نان سير نشوم يا تو را به ملاقات خداي لطيف ملحق كنم و بكشم، و يا به حكم من و حكم يزيد بن معاويه تن دهي، والسلام.

چون نامه ي آن ملعون به دست مبارك امام عليه السلام رسيد، حضرت نامه را خوانده و آن را از دست مباركش انداخت، آن گاه فرمود:

لا أفلح قوم اشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق.

گروهي كه خشنودي مردم را به غضب الهي خريدند، رستگار نخواهند شد.

قاصد نامه گفت: اي اباعبدالله! جواب نامه را بدهيد.

حضرت فرمود:

ما له عندي جواب، لانه قد حقت عليه كلمة العذاب.

براي اين نامه، نزد من جوابي نيست؛ زيرا بر او - ابن زياد - كلمه ي عذاب، ثابت شده است.

قاصد به سوي آن ملعون آمد و جريان را گزارش داد. در اين هنگام، دشمن خدا از


اين جريان به شدت غضبناك شده، و رو به عمر سعد لعين كرد و به او دستور داد تا به جنگ امام حسين عليه السلام برود.

عمر سعد كه قبلا به عنوان والي و امير ولايت ري، منصوب شده بود، از اين مأموريت پوزش طلبيده و عذر خواست.

ابن زياد ملعون گفت: فرمان حكومتي ما را به ما برگردان.

عمر سعد ملعون، براي اين كار مهلت خواست، بعد از يك روز، از ترس اين كه از حكومت ري عزل شود اين مأموريت را پذيرفت [1] .


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 44 : 383 و 384.