بازگشت

خواب امام حسين و سخن حضرت علي بن الحسين


عقبة بن سمعان گويد: ساعتي با امام حسين عليه السلام راه پيموديم، حضرت در حالي كه روي اسب بود خوابش برد و اندكي خوابيد، بعد بيدار شد و مي فرمود:

(انا لله و انا اليه راجعون) و الحمد لله رب العالمين.

حضرت اين سخن را دو يا سه مرتبه تكرار كردند، بعد فرزندش حضرت علي بن الحسين عليهماالسلام - كه سوار بر اسب بود - رو به حضرتش كرد و گفت:

مم حمدت الله و استرجعت؟

براي چه خداي را سپاس گفتي، و (انا لله و انا اليه راجعون) را بر زبان آوردي؟

حضرت فرمود:

يا بني! اني خفقت خفقة فعن لي فارس علي فرس و هو يقول: القوم يسيرون، و المنايا تسير اليهم، فعلمت أنها أنفسنا نعيت الينا.

فرزندم! اندكي خوابيدم، در خواب اسب سواري را ديدم كه بر من نمايان شد و مي گفت: اين گروه راه مي پيمايند در حالي كه مرگها به دنبال اينان مي رود، دانستم كه آن، جان هاي ما است كه خبر مرگ ما را دهد.

عرض كرد:

يا أبت! لا أراك الله بسوء، ألسنا علي الحق؟


پدر جان! خداي بدي براي شما نياورد، آيا ما بر حق نيستيم؟

حضرت فرمود:

بلي، و الله الذي مرجع العباد اليه.

آري! سوگند به خدايي كه بازگشت بندگان به سوي اوست؛ (ما برحقيم).

عرض كرد:

فاننا اذا لا نبالي أن نموت محقين.

در اين هنگام كه ما بر حق هستيم از مرگ باكي نداريم.

امام حسين عليه السلام فرمود:

جزاك الله من ولد خير ما جزي ولدا عن والده.

خداي تو را نيكوترين پاداشي را كه از جانب پدر به فرزند مي رسد؛ عطا فرمايد.