بازگشت

ورود امام حسين به قصر بني مقاتل


شيخ مفيد رحمة الله گويد:

هنگامي كه حر سخنان امام حسين عليه السلام را شنيد و از تصميم آن حضرت باخبر شد، از حضرت كناره گيري كرد، و خود با يارانش از يك سو حركت مي كردند، و امام حسين عليه السلام از سوي ديگر تشريف مي بردند، تا اين كه به منطقه ي «عذيب الهجانات» رسيدند.

امام عليه السلام از آنجا نيز حركت فرموده تا به «قصر بني مقاتل» رسيدند و در آنجا فرودآمدند.

امام حسين عليه السلام در آنجا چشمش به خيمه اي افتاد، پرسيد: اين خيمه از آن كيست؟

عرض شد: مال عبيدالله بن حر جعفي است.


حضرت فرمود: از او دعوت كنيد كه نزد من بيايد.

فرستاده ي امام عليه السلام آمد و به او گفت: اين حسين بن علي عليهماالسلام است كه اينك تو را دعوت مي كند.

عبيدالله گفت (انا لله و انا اليه راجعون) سوگند به خدا! از كوفه خارج نشدم جز به جهت اين كه دوست نداشتم در جايي باشم كه امام حسين عليه السلام نيز در آنجا باشد، به خدا سوگند! نه مي خواهم او را ببينم و نه او مرا ببيند!!

قاصد به نزد حضرت آمد و سخن او را به عرض رساند، امام حسين عليه السلام برخاست و خود تشريف آورد تا داخل خيمه ي عبيدالله شده و سلام فرمود، بعد او را دعوت كرد كه همراه حضرت خروج كند.

عبيدالله بن حر، سخن خود را كه به قاصد گفته بود تكرار كرد، و از آنچه حضرت دعوت مي فرمود عذر خواست و طلب عفو كرد.

امام حسين عليه السلام فرمود:

فان لم تنصرنا فاتق الله تعالي أن تكون ممن يقاتلنا، فو الله؛ لا يسمع واعيتنا أحد فلا ينصرنا الا هلك.

اگر ياري ما نمي كني بترس از خداي متعال از اين كه با ما جنگ كني، به خدا سوگند! اگر كسي صداي استغاثه و فرياد بي كسي ما را بشنود و ما را ياري نكند هلاك مي شود.

آن بي سعادت گفت: من هرگز با تو جنگ نخواهم كرد، ان شاء الله تعالي.

آن گاه امام حسين عليه السلام برخاست، و به كاروان خود پيوست [1] .

در روايت شيخ صدوق رحمة الله چنين آمده است:

حضرت به خيمه اي كه برپا بود نگاه كرد بعد فرمود: اين خيمه از آن كيست؟

عرض شد: از آن عبيدالله بن حر حنفي است.

حضرت قاصدي به سوي او فرستاد كه: اي مرد! تو فرد گنه كار و خطاكار هستي، و خداوند به جهت آن گناهان، تو را مؤاخذه خواهد نمود، اگر همين الآن به سوي خداي متعال توبه كني و مرا ياري نمايي جد من در پيشگاه خداي متعال تو را شفاعت خواهد نمود.

عرض كرد: اي فرزند رسول خدا! به خدا سوگند! اگر تو را ياري مي كردم اولين
قرباني در حضور شما بودم؛ ولي اين اسب من است، آن را بگيريد، سوگند به خدا! هيچ وقت سوار آن نشدم كه دنبال چيزي بودم جز اين كه به آن چيز رسيدم، و كسي دنبالم نكرد جز آن كه با آن اسب نجات يافتم، واين اسب را به شما مي دهم (اما خود عذر مي خواهم)!!

حضرت روي مبارك را از آن بي سعادت برگرداند، آن گاه فرمود:

لا حاجة لنا فيك و لا في فرسك، و لا كنت متخذ المضلين عضدا، ولكن فلا لنا و لا علينا، فانه من سمع واعيتنا أهل البيت، ثم لم يجبنا، أكبه الله تعالي علي وجهه في نار جهنم.

ما را نه بر تو، و نه بر اسب تو نيازي نيست. من از كساني نيستم كه از گمراهان يار و ياور بخواهد، ولي (حال كه چنين شد) نه به نفع ما و نه به ضرر ما سعي نكن، زيرا كسي كه فرياد و استغاثه ي ما اهل بيت را بشنود و جواب ندهد و ياري ننمايد، خداي تعالي او را با صورت در دوزخ مي اندازد [2] .

شيخ صدوق رحمة الله در «عقاب الاعمال» با سلسله سند خود مي گويد:

عمرو بن قيس مشرفي گويد: در «قصر بني مقاتل» همراه با پسرعموي خودم خدمت امام حسين عليه السلام شرفياب شديم، به حضرتش سلام كرديم.

پسرعمويم گفت: اي اباعبدالله! اين كه در محاسن شريف شما مي بينم آيا اثر خضاب است يا اين كه موي شما به همين رنگ است؟

حضرت فرمود: خضاب است، پيري به سوي ما بني هاشم زود مي رسد.

آن گاه رو كرد به ما و فرمود: براي نصرت و ياري من آمده ايد؟

عرض كردم:من مردي سالمند، داراي قرض زياد، و عيالوار هستم، سرمايه هايي از مردم در اختيار دارم كه نمي دانم چه خواهد شد، دوست ندارم امانات مردم را كه به من سپرده اند، ضايع كنم.

پسرعموي من نيز چنين سخناني را گفته (و عذر آورد).

حضرت فرمود:

فانطلقا فلا تسمعا لي واعية و لا تريا لي سوادا، فانه من سمع واعيتنا، أو


رأي سوادنا فلم يجبنا و لم يعنا كان حقا علي الله عزوجل أن يكبه علي منخريه في النار.

پس برويد و فرياد و استغاثه ي مرا نشنويد، و شخص مرا نبينيد، زيرا كسي كه فرياد ما را بشنود، يا شخص ما را ببيند و ما را جواب ندهد و به ياري ما نشتابد، بر خداي تعالي لازم است كه او را با خواي و ذلت به آتش بياندازد [3] .

شيخ مفيد رحمة الله بعد از اين، گويد:

چون شب به انتها رسيد حضرت به جوانان خويش امر فرمودند كه آب بردارند، سپس دستور حركت از «قصر بني مقاتل» را صادر فرمودند.


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 379 : 44.

[2] امالي صدوق: 219 ح 239 مجلس 30.

[3] عقاب الأعمال: 308 ح 1.