بازگشت

امام حسين و نوازش از دختر حضرت مسلم


در كتاب «منتخب» مي نويسد: گفته شده:

جناب مسلم عليه السلام دختري يازده ساله داشت كه به همراه اهل بيت امام حسين عليه السلام بود. چون حضرت از اين گفتگو فارغ شد از جا برخاست و به سوي آن دختر آمد،او را به نزد خود خواند و نوازش فرمود، حضرت دست مهر و محبت بر سر و روي او كشيد، چنانچه با يتيمان اين گونه مهرباني مي نمايند.

آن دختر مظلومه احساس كرد كه اتفاق بدي افتاده به همين جهت، گفت: عمو جان! پيش از اين، نديدم با من چنين رفتار نمايي، گمان مي كنم كه پدرم شهيد شده است.

امام حسين عليه السلام نتواست جلوي گريه خود را بگيرد و فرمود:


يا بنية! أنا ابوك، و بناتي أخواتك.

دخترم! من، پدر تو، و دخترانم خواهران تو هستند.

آن نازدانه چون اين فرمايش حضرت را شنيد صدا به گريه بلند كرد و فرياد زد: واويلا! وا هلاكا!

فرزندان جناب مسلم عليه السلام صداي واويلا را شنيدند و آه سرد و عميقي از دل غمگين خود كشيده و گريه ي شديدي را آغاز كردند.