بازگشت

منزل زباله و خبر شهادت قاصد امام حسين


شيخ مفيد رحمة الله گويد:

اامام حسين عليه السلام منتظر ماند تا وقت سحر فرارسيد، هنگامي كه مي خواست حركت كند به جوانان و غلامان خود فرمود: آب بسيار برداريد.

آنان آب زيادي از چاه كشيده و با خود برداشتند، بعد حركت كردند تا به منزل «زباله» رسيدند. در اين منزل، خبر كشته شدن عبدالله بن يقطر به حضرتش رسيد.

سيد بن طاووس رحمة الله گويد:

هنگامي كه خبر شهادت عبدالله به حضرتش رسيد گريست و اشك از چشمان مباركش جاري شد سپس فرمود:

اللهم اجعل لنا و لشيعتنا منزلا كريما، واجمع بيننا و بينهم في مستقر [من] رحمتك، انك علي كلي شي قدير.

خداوندا! بر ما و شيعيان ما منزل كريم و گرانمايه در آخرت قرار ده. و ما و آنان را در آرامگاه رحمت خود جمع فرما، زيرا كه تو بر هر چيزي قادر و توانا هستي [1] .

شيخ مفيد رحمة الله گويد: آن گاه حضرت، نامه اي را بيرون آورد و براي مردم خواند:

بسم الله الرحمن الرحيم

أما بعد؛ فقد أتانا خبر فظيع: قتل مسلم بن عقيل، و هاني ء بن عروة، و عبدالله بن يقطر، و قد خذلنا شيعتنا، فمن أحب منكم الانصراف، فلينصرف في غير حرج، ليس عليه ذمام.


بسم الله الرحمن الرحيم

اما بعد؛ از خبر دلخراش كشته شدن مسلم بن عقيل، هاني بن عروه و عبدالله بن يقطر آگاه شديم. شيعيان ما، دست از ياري ما برداشتند، پس هر كدام از شما دوست مي دارد بازگردد، بدون دلتنگي و معصيتي بازگردد كه بر ذمه ي او حق و حرمتي نيست.

در اين هنگام، همه ي مردم از دور آن امام مظلوم پراكنده شدند، عده اي راه راست و عده ي ديگر راه چپ را پيش گرفته و رفتند و حضرت در ميان ياران خود كه از مدينه با او همراه بودند و تعداد كمي از افرادي كه در طول راه به آن حضرت ملحق شده بودند؛ تنها ماند.

چرا امام حسين عليه السلام ياران خود را از شهادت آن جوانمردان باخبر ساخت؟ زيرا مي دانست اين جمعيت به آن جهت با حضرت همراه شده اند كه گمان مي كنند، حضرت به شهري مي رود و مردم آن شهر از حضرت اطاعت مي نمايند (و حضرت، امام و پيشواي آن سامان مي شود و آنها نيز به نوايي مي رسند). به همين جهت، حضرت دوست نداشتند كساني كه با او همراه هستند جز بر آنچه مي دانند اقدام نمايند (و بدون اطلاع از چنين اتفاقي با آن حضرت همراه شوند، لذا آنان را از بي وفايي مردم كوفه باخبر نمود تا آگاهانه به مقصد خود روانه شوند).


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 374: 44.