بازگشت

ملاقات اباهره با امام حسين


امام حسين عليه السلام شب را در اين مكان سپري كردند، چون صبح شد ناگاه مردي از اهل كوفه - كه به او اباهره مي گفتند - به خدمت حضرت رسيد و سلام كرد و عرض كرد: اي فرزند رسول خدا! براي چه از حرم خدا و از حرم جد بزرگوارت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم بيرون شدي؟

امام حسين عليه السلام فرمود:

ويحك يا أباهرة! ان بني امية أخذوا مالي فصبرت، و شتموا عرضي فصبرت، و طلبوا دمي فهربت، و أيم الله لتقتلني الفئة الباغية، و ليلبسنهم الله ذلا شاملا، و سيفا قاطعا، و ليسلطنهم الله عليهم من يذلهم حتي يكونوا أذل من قوم سبأ، اذ ملكتهم امرأة منهم، فحكمت في أموالهم و دمائهم.


اي اباهره! رحمت خدا بر تو باد، همانا بني اميه اموال مرا غصب كردند صبر كردم، دشنامم دادند صبر نمودم، خواستند خونم را بريزند (از دست آنان) فرار كردم.

سوگند به خدا! مرا ظالمان و ستمگران خواهند كشت، و خداوند عالم لباس ذلت و خواري را بر اندام آنان خواهد پوشانيد، و تيغ بران، آنان را احاطه خواهد كرد، خداوند كسي را بر آنان مسلط خواهد كرد كه آنان را خوار و ذليل نمايد تا آنها از گروه سبا خوارتر وذليل تر شوند، زيرا براي گروه سبا زني از خودشان را حكمران قرار داد و او اموال آنان را غصب و خون آنان را مباح ساخت [1] .


پاورقي

[1] بحارالأنوار: 44 : 367 و 368.