بازگشت

اوضاع اجتماعي كشور اسلامي پس از شهادت زيد


يعقوبي، مورخ شهير اسلام، مي گويد: پس از شهادت زيد، شيعيان در خراسان به جنبش درآمدند و روز به روز كه اين حركت سريع تر شد. آنان مرتب جنايات و بدكرداري هاي بني اميه را براي مردم يادآور مي شدند و ظلم هايي را كه آنان نسبت به خاندان پيامبر عليهم السلام روا مي داشتند، بيان مي كردند تا آن جا كه ديگر جايي نبود كه از جنايات بني اميه بي خبر باشد. شيعيان و انقلابيان شديدا بر ضد دستگاه اموي، دست به كار شدند. مردم حالت عجيبي پيدا كرده بودند و حوادث مهمي روي مي داد و خواب هاي وحشتناكي مي ديدند. [1] .

كشور اسلامي آبستن حوادثي قريب الوقوع بود و اين حوادث همه به هم مربوط مي شد، همه جا سخن از مظلوميت آل محمد عليهم السلام و شهادت مظلومانه ي امام حسين عليه السلام در كربلا و زيد عليه السلام در كوفه و مظالم بني اميه بر دودمان پيامبر عليهم السلام بود. گويا همه چيز در حال تغيير بود و خون به ناحق ريخته ي فرزندان حضرت فاطمه عليهاالسلام چنان مردم را خشمگين و عصباني كرده بود كه جامعه ي به بند كشيده ي مسلمانان به ويژه خاندان پيامبر عليهم السلام، منتظر انفجاري سهمگين بود؛ انتظار سقوط دولت جبار اموي


كه بايد به زودي فرامي رسيد. [2] .

پس از شهادت مظلومانه ي شهداي كربلا و شهادت جان خراش زيد عليه السلام و يارانش، مردم خراسان نسبت به حكام اموي علنا اظهار نفرت مي كردند و در مقابل، طرف داري از خاندان پيامبر عليهم السلام و محبت نسبت به آنان، به ويژه زيد عليه السلام و فرزند او، در قلبشان جاي گرفته بود، به طوري كه مسعودي مي گويد: «در سال شهادت يحيي، هر نوزادي كه متولد مي شد، نام او را زيد و يحيي مي گذاشتند.» [3] .

بني عباس و دعات آنان نيز از اين فرصت پيش آمده خوب استفاده مي كردند؛ آنان از يك سو، خود را بني هاشم معرفي مي كردند و از سوي ديگر، در تبليغات خود، براي جلب دل هاي مردم، جنايات بني اميه را نسبت به مظلوميت خاندان پيامبر عليهم السلام يادآور مي شدند.در اجتماعي كه در مكه با حضور محمد بن ابراهيم امام [4] و عده اي از دعات بني عباس برگزار شد، آنان مي گفتند: «تا كي مرغ هاي آسمان از گوشت فرزندان پيامبر تغذيه كنند؟ ما بدن زيد را در حالي كه به دار آويخته بود در كناسه ي كوفه، به جاي گذاشتيم و فرزند او در شهرها و بلاد، سرگردان و آواره گرديده و خوف و وحشت بر شما حاكم و دوران ظلم و جنايات بر شما طولاني شده است.» [5] .

مردم شرق كشور اسلامي در منطقه ي وسيع خراسان به دليل دور بودن


از مركز حكومت اموي، آزادي بيش تري در اظهار نظرات خود و تبليغات داشتند. آنان پس از شهادت زيد عليه السلام، به عنوان عزا و مخالفت با امويان، لباس سياه پوشيدند. مقريزي مي گويد: در سوگ زيد عليه السلام، شيعيان سياه پوش شدند. [6] مرزباني نيز مي گويد: فضل بن عبدالرحمان، كه از بزرگان بني هاشم بود و يكي از علماي آنان به شمار مي رفت، نخستين كسي بود كه پس از شهادت زيد، لباس سياه در بركرد. [7] .

به واقع، زمينه ي انقلابي ديگر فراهم شده بود و در حجاز، عراق، مصر و خراسان به رهبري فرزانه از دودمان پيامبر خدا عليهم السلام احساس نياز مي شد، اما بهترين نقطه براي اين قيام خراسان بود و آن كه رهبري اين قيام را به عهده گرفت فرزند قهرمان زيد عليه السلام، يحيي، بود و او توانست با قيام مردانه و شهادت مظلومانه ي خود و فراهم نمودن زمينه ي مساعد قيام خراسان به رهبري ابومسلم خراساني، سرانجام طومار حكومت امويان را درهم پيچد.


پاورقي

[1] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 326.

[2] السيادة العربية، فان فلوتن، ترجمه حسن ابراهيم حسن و محمد زکي ابراهيم، ص 114.

[3] مروج الذهب، ج 3، ص 213.

[4] ابراهيم بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام.

[5] شخصيت و قيام زيد بن علي، نگارنده، ص 279، به نقل از ثورة زيد بن علي، ناجي حسن، ص 152.

[6] المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، (خطط مقريزي)، احمد بن علي مقريزي، ج 4، ص 324.

[7] معجم الشعراء، محمد بن عمران المرزباني، ص 310.