بازگشت

سقوط دولت بني مروان در خبر غيبي اميرالمؤمنين


اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه اي مي فرمايد: «... گويي گمراهي را مي نگرم كه در شام، بانگ برداشته و پرچم هاي خود را در نواحي كوفه، به جنبش درآورده است.» [1] .

ابن ابي الحديد مي گويد: «اين سخن كنايه از عبدالملك مروان است؛ زيرا اين خصوصيت ها و نشانه ها بيش تر به او مي ماند تا به غير او؛ چرا كه او در شام، صداي دعوت خود را بلند كرد و روايات خود را در اطراف كوفه به اهتزاز درآورد. او يك بار شخصا به عراق آمد و مصعب را كشت و بار ديگر، فرماندهي چون برادر خود، بشر بن مروان، را به حكومت كوفه نصب كرد و سرانجام، حكومت كوفه را به حجاج بن يوسف ثقفي سپرد. آن هنگام، اوج قدرت او بود و اوج درگيري اش و گرفتاري هايي كه پيش آمد؛ همچون فتنه هايي كه خوارج و ابن اشعث به راه انداختند و او همه را سركوب كرد. ولي پس از او، رايات فتنه ها پيچيده تر و دشوارتر شد و بر


جاي ماند؛ نظير جنگ هاي عبدالملك با خاندان مهلب و قيام زيد بن علي عليه السلام و ديگر شورش هايي كه در كوفه به روزگار يوسف بن عمرو خالد قسوي و عمر بن هبيره و اميران ديگر پديد آمد و چه ظلم و درماندگي و كشته شدن ها و غارت اموال كه صورت نگرفت!»

اميرالمؤمنين عليه السلام سپس در ضمن آن خطبه، ظهور دولتي ديگر را، كه كنايه از دولت بني عباس و پيروزي آنان بر بني اميه است و نيز كشته شدن سران بني اميه و اعدام اسيران آن ها را خبر مي دهند كه در آغاز انقلاب عباسيان به فرمان دهي عبدالله بن علي بن عباس و سفاح، نخستين خليفه ي عباسي، صورت گرفت. [2] .


پاورقي

[1] «لکأني أنظر الي ضليل قد نعق بالشام و فحص براياته في ضواحي کوفان...» (شرح نهج‏البلاغه، ابن ابي‏الحديد، ج 7، ص 98، خطبه‏ي 100).

[2] شرح نهج‏البلاغه، ابن ابي‏الحديد، ج 7، ص 98، خطبه‏ي 100.