بازگشت

عزيمت به سمت كربلا


يحيي بن زيد جواني لايق و كم نظير بود. او بنا بر احساس مسؤوليت و براي اداي وظيفه، مبارزه با دشمنان دين را در پيش گرفت.

ابوالفرج اصفهاني مي گويد: «پس از شهادت زيد بن علي عليه السلام، مردم از اطراف فرزند او پراكنده شدند و جز ده نفر كسي با وي همراه نبود.»

سلمة بن ثابت نقل مي كند: «پس از شهادت زيد عليه السلام به يحيي گفتم: حالا به كجا مي روي؟

گفت: به طرف نهرين. ابوصياد عبدي هم همراه او بود.

گفتم: اگر مي خواهي به نهرين بروي، همين كوفه بهتر است. در همين جا قيام كن تا به شهادت نايل شوي؟

گفت: مقصود من از «نهرين» دو نهر كربلا است.

گفت: حالا كه اين قصد را داري. پس عجله كن، تا صبح نشده هر چه زودتر از شهر بيرون برويم. يحيي برخاست و ما نيز همراه او از كوفه خارج شديم. موقعي كه ديوارهاي شهر را پشت سر مي گذاشتيم صداي اذان به گوش مي رسيد. به سرعت از كوفه دور شديم. در بين راه، از مسافران و كاروان ها، طعام مي خواستيم و من نان و آذوقه را به نزد يحيي مي بردم.

با اين وضع، تا نينوا پيش رفتيم. در آن جا، سائق (راهنما شايد هم مقصود سعيد بن بيان سائق الحاج باشد) خانه اش را در اختيار ما گذاشت و


خودش به محلي به نام «فيوم» رفت.» [1] .

يحيي از خوف عمال حكومت به طور مخفيانه حركت مي كرد. شايد علت رفتن او به كربلا تجديد عهد با جدش امام حسين عليه السلام بوده است؛ زيرا از زمان قيام توابين تا عصر بني عباس، قبر امام حسين عليه السلام ميعادگاه انقلابيان و مجاهدان راه حق بود. آنان از تربت شهداي كربلا براي راه خود توشه برمي گرفتند و با سرور شهيدان عهد و پيمان مي بستند كه راه او را ادامه دهند.


پاورقي

[1] مقاتل الطالبيين، ص 104.