بازگشت

مقام زيد و يارانش در سخن امام صادق


فضيل رسان گويد: «من در ميان ياران زيد، در جبهه مي جنگيدم و زيد با سخنان گرم خود، ياران را بر جهاد تشويق مي كرد. و من در كنارش بودم تا به شهادت رسيد. پس از اتمام جنگ، از كوفه فرار كردم و به مدينه آمدم. نمي خواستم خبر شهادت زيد و ماجراي كوفه را به امام صادق عليه السلام بگويم. خدمت امام عليه السلام رسيدم، امام بي درنگ، از من سراغ عمويش، زيد، را گرفت. در جواب ايشان، به گريه افتادم. امام فرمود: او را كشتند؟!

گفتم: بلي.

فرمود: به دارش زدند؟

گفتم: آري، به خدا قسم.

امام عليه السلام به شدت گريست و قطرات اشك بر چهره ي ايشان روان شد. سپس فرمود: اي فضيل، در جنگ به عمويم كمك كردي؟

گفتم: بلي.

فرمود: چند نفر از دشمن را كشتي؟

گفتم: شش نفر.

فرمود: مثل اين كه در كشتن آنان نگراني و ترديدي داري؟

گفتم: اگر ترديدي داشتم كه آنان را نمي كشتم. و شنيدم كه امام فرمود: «اشركني الله في تلك الدماء. مضي والله، عمي و اصحابه الشهداء مثل ما مضي عليه علي بن ابي طالب و اصحابه» [1] (يعني: خداوند مرا در ثواب ريختن خون آنان


شريك گرداند. به خدا قسم، عمويم و يارانش راه علي بن ابي طالب و ياران او را پيمودند).

عبدالله بن سبابه نقل مي كند: «هفت نفر بوديم، از كوفه عازم مدينه شديم، خدمت امام صادق عليه السلام شرفياب گشتيم. امام عليه السلام از ما پرسيد: از عمويم، زيد، چه خبر؟

گفتم: قيام كرده يا درصدد قيام بود.

امام فرمود: اگر از او خبري رسيد، به من اطلاع دهيد.

چند روزي گذشت كه نامه اي از بسام صيرمي به دست ما رسيد. متن نامه چنين بود: «... اما بعد، در روز چهارشنبه، اول ماه صفر، زيد قيام كرد و جنگ روز چهارشنبه و پنج شنبه ادامه يافت و زيد بن علي با جمعي از يارانش در روز جمعه كشته شدند.»

نامه را خدمت امام صادق عليه السلام برديم. امام وقتي نامه را خواندند، به شدت گريستند و فرمودند: «انا لله و انا اليه راجعون». مصيبت عمويم را به حساب خدا مي گذارم. او بهترين عمو بود. عمويم مردي بود براي دنيا و آخرت ما. به خدا سوگند، عمويم رفت، در حالي كه شهيدي از شهدا محسوب مي شد؛ همچون شهدايي كه با رسول الله و علي و حسن و حسين - صلوات الله عليهم - بودند. [2] .

در روايتي، امام صادق عليه السلام از ابوولاد كوفي پرسيد: «عمويم زيد را ديدي؟»

- بلي، او را در بالاي دار مشاهده كردم و مردم نسبت به او دو دسته بودند: دوستان براي او محزون و گريان، و دشمنان شاد. امام فرمود:


«اما الباكي فمعه في الجنة و اما الشامت فشريك في دمه.» [3] .

گريه كننده ي بر او در بهشت با او و بدگوي او در خونش شريك است.

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:

«رحم الله عمي زيدا، خرج علي ما خرج آباؤه و وددت اني استطعت ان اصنع فاكون مثل عمي. من قتل مع عمي زيد بن علي كمن قتل مع الحسين بن علي عليه السلام.» [4] .

خدا عمويم را رحمت كند. قيام او در ادامه ي همان راه پدرانش بود. من دوست داشتم مي توانستم كاري را كه عمويم كرده، انجام دهم. هر كس همراه زيد بن علي كشته شده مانند كسي است كه در كنار حسين بن علي عليه السلام به شهادت رسيده است.

عبدالرحمن بن سبابه گويد: امام صادق عليه السلام پولي به من داد و فرمود تا در ميان خانواده هاي شهدايي كه در قيام زيد شركت داشتند، تقسيم كنم. [5] .


پاورقي

[1] الامالي، شيخ صدوق، ص 286، بحار الأنوار، ج 46، ص 171؛ تنقيح المقال، حرف «ز»، ص 468.

[2] بحار الأنوار، ج 46، ص 175.

[3] کشف الغمه، علي بن عيسي، اربلي، ج 2، ص 419؛ بحار الأنوار، ج 46، ص 194.

[4] وقايع الايام، ص 112.

[5] رجال کشي، ص 338؛ بحار الأنوار، ج 46، ص 194.