بازگشت

دعوت عمومي


دعوت زيد عليه السلام براي قيام، منحصر به مردم كوفه نبود بلكه او داعياني را به شهرهاي مهم و مراكز سياسي آن روز گسيل داشت تا از بزرگان هر ديار براي او بيعت بگيرند: [1] .

1 - يزيد بن ابي زياد، از علما و فقهاي كوفه، را به طرف رقه فرستاد و جمع زيادي از اهالي آن ديار با او بيعت كردند. [2] .

2 - سالم بن ابي الحديد را به سراغ زبيد امامي كه، از علماي آن عصر


بود، فرستاد و او را دعوت به جهاد كرد. [3] .

3 - دو نفر به نام هاي عبدة بن كثير و حسن به سعد را، كه مرداني دانشمند و فقيه بودند، به سوي نواحي خراسان اعزام نمود. [4] .

4 - عثمان بن عمير ابويقظان، از فقها و محدثان، نيز از جمله ي دعات زيد عليه السلام بود. [5] .

شخصيت هاي معروفي از علما و فقها و محدثان و رؤساي قبايل به نهضت زيد عليه السلام پيوستند كه اسامي جمعي از آنان در مقاتل الطالبيين آمده است؛ [6] از جمله، ابوحنيفه - پيشواي بزرگ اهل سنت - كه در عراق مي زيست، نسبت به قيام زيد اظهار وفاداري و مساعدت نمود. [7] .

از برنامه ي قيام زيد عليه السلام معلوم مي شود كه هدف او در قيامش، تشكيل يك نيروي عظيم ارتشي قوي از تمام ملل اسلامي آن روز بوده است تا بتواند در مقابل ارتش عظيم شان مقاومت كند. هدف وي از اين بسيج عمومي، ايجاد وحدت سياسي و قدرتي واحد از همه ي مظلومان و مسلمانان عصر خويش بود. در تاريخ مي بينيم كه زيد عليه السلام حتي با كساني كه در مسائل اعتقادي و مذهبي با او همراه نبودند، در زمينه ي قيام، ارتباط و هماهنگي ايجاد كرده است.

علامه شهيد، قاضي نورالله تستري، در كتاب با ارزنده ي «احقاق الحق» نوشته است: «... او به هر راهي كه ممكن بود، مي خواست مردم مسلمان


را گرد خويش جمع كند تا به دفع و نابودي دشمنان خود و خاندان پيامبر بپردازد، و هر كسي از خوبان و بدان و شيعه و سني و معتزلي و.. با او همراه شد.» [8] .

انقلابي كه در كوفه شكل مي گرفت، شهر را به يك منطقه ي انفجارآميز تبديل كرده بود. گر چه زيد بن علي عليه السلام برنامه ي خود را به شيوه اي صحيح و محتاطانه شروع كرده بود، اما كثرت استقبال مردم و تجمع انقلابيان در خانه ها و مراكز خاص قابل تقيه و حفاظت نبود. بنابراين، برنامه ي قيام علني شد. اخبار به استاندار كوفه، يوسف بن عمر، رسيد. او، خود در حيره به سر مي برد. اما به واسطه ي عمال خود شهر را تحت نظر داشت.

جاسوسان و خبرچينان هشام، خليفه ي اموي، اوضاع متشنج و فعاليت زيد عليه السلام را به گوش او رساندند. هشام نامه ي تندي براي استاندارش فرستاد و او را توبيخ كرد كه چرا اقدامي نكرده است. يوسف بن عمر هم به رئيس شهرباني خود، حكم بن صلت، دستور داد به هر نحو ممكن، مخفي گاه زيد را كشف و او را دستگير كند.

زيد عليه السلام براي حفظ جان خود و يارانش، مرتب خانه هاي امن را عوض مي كرد و هر شب در جايي به سر مي برد. اما سرانجام، مأموران و جاسوسان و عوامل نفوذي توانستند مخفي گاه او را بيابند و به يوسف بن عمر گزارش كنند. محل اصلي فعاليت زيد عليه السلام و مخفي گاه او در خانه دو تن از يارانش به نام هاي عامر و طعمه بود. به دليل گزارش عوامل نفوذي، آن دو دستگير و به دستور يوسف بن عمر، به شهادت رسيدند اينان نخستين شهداي قيام زيد عليه السلام بودند.


بدين سان فشار زيادي بر زيد عليه السلام و يارانش وارد شد او تصميم گرفت زودتر از موعد مقرر، قيام را علني كند و اعلام آماده باش بدهد. [9] .


پاورقي

[1] همان، ص 92.

[2] همان، ص 99.

[3] مقاتل الطالبيين، ص 99.

[4] همان، ص 100.

[5] همان، ص 100.

[6] همان، ص 100 - 98.

[7] همان، ص 99.

[8] مجالس المؤمنين، قاضي نورالله شوشتري، ج 2، ص 255.

[9] مقاتل الطالبيين، ص 92؛ تاريخ طبري، ج 7، ص 182 - 181؛ کامل ابن‏اثير، ج 5، ص 242.