بازگشت

جنگ سپاه مختار با حكومت شام


پس از قلع و قمع شورشيان داخلي و كشتار عاملان فاجعه ي كربلا، كه هدف اصلي مختار بود، دومين مرحله ي قيام آغاز شد و آن سركوبي ارتش شام و انتقام از عاملان اصلي فاجعه ي كربلا - يعني اموي ها و مرواني ها بود كه شام را مركز حكومت خود قرار داده بودند.

عبدالملك مروان، كه پس از حكومت كوتاه پدرش، مروان حكم، به حكم راني حكومت شام رسيده بود، دو جبهه ي مقتدر در مقابل خود مي ديد:

1. جبهه ي عراق به رهبري مختار؛

2. جبهه حجاز به رهبري عبدالله بن زبير.

بنابراين، دو ارتش تدارك ديد، يكي را به طرف عراق و ديگري را به طرف حجاز گسيل داشت.

مختار، كه سياستمدار زيرك و كاركشته اي بود، ابتدا سعي كرد كه جبهه اي متحد با ابن زبير در مقابل حكومت شام تشكيل دهد كه با خودخواهي هاي پسر زبير، اين تدبير ناكام ماند. مختار مي دانست كه حكومت شام به سراغ او خواهد آمد. از اين رو، لشكري را به فرماندهي قهرمان انقلاب، ابراهيم اشتر، تشكيل داد و آن را به طرف مرزهاي شام گسيل داشت. [1] .

اكثر قريب به اتفاق لشكر يزيد، كه در قتل امام حسين عليه السلام شركت داشتند، عراقي و عمدتا اهل كوفه بودند و بيش تر آنان به چنگال عدالت گرفتار شدند، اما در رأس آنان، حكومت شام و ابن زياد، فرمانده كل


قواي لشكر شام، قرار داشت كه پس از يزيد باز هم در همان سمت در شام به سر مي برد و همه كاره بود. تعدادي از فرماندهان و سران قبايل شام هم، كه در حادثه ي كربلا شركت داشتند، در كنار او بودند.

اين بار ابن زياد به فرمان عبدالملك مروان، كه تازه قدرت را به دست گرفته بود، با لشكري به استعداد هشتاد هزار مرد جنگي، به مرزهاي عراق نفوذ پيدا كرده بود. ارتش ابن زياد در حوالي نهر خازر و منطقه ي موصل در شمال غربي عراق مستقر شده و در تدارك حمله به كوفه و شكست انقلاب مختار بود. [2] .

گرچه خيال مختار از جبهه ي شرقي و منطقه ي بصره، كه مصعب بن زبير، برادر عبدالله زبير، بر آن حكومت مي كرد، راحت نبود و تعدادي از عاملان فاجعه ي عاشورا و سران ضد انقلاب به مصعب پناهنده شده بودند و هر آن احتمال لشكر كشي مصعب براي گرفتن كوفه داده مي شد، اما مختار صلاح آن ديد كه پيش از هر كار، به لشكر ابن زياد بپردازد.


پاورقي

[1] انساب الاشراف، ج 6، ص 423.

[2] تاريخ طبري، ج 6، ص 86؛ کامل ابن‏اثير، ج 4، ص 261؛ انساب الاشراف، ج 6، ص 424.