بازگشت

اعدام ساير جنايت كاران


1. مختار، ابونمران مالك بن عمرو نهدي، از فرمانداهان انقلاب را با گروهي، مأمور دست گيري عبدالله بن اسيد، مالك بن نمير و حمل بن مالك نمود ابونمران آنها را دستگير كرد و نزد مختار آورد.

مختار به شدت به آنان پرخاش كرد و گفت، «اي دشمنان خدا و اي دشمنان كتاب خدا، و اي دشمنان رسول خدا و اي دشمنان خاندان پيامبر خدا، حسين چه شد؟! حسين را به من تحويل دهيد، اي نامردان! كسي را كشتيد كه شما را به اقامه ي نماز امر مي كرد!»

آنان گفتند: اي امير، مجبور بوديم. منت بنه و ما را نكش!

مختار فرياد زد، «منت بر شما بگذارم؟! آيا شما بر حسين، فرزند دختر پيامبرتان، منت گذاشتيد و او را رها كرديد و به او آب داديد؟!»

آن گاه خطاب به مالك بن نمير نمود و گفت: «تو در كربلا، كلاه خود امام حسين عليه السلام را ربودي.» سپس دستور داد دو دست و دو پايش را قطع كردند تا به هلاكت رسيد. آن دو نفر ديگر را نيز گردن زدند. [1] .

2. ابوسعيد صيقل نقل مي كند: «مختار به مخفيگاه چهار تن از عاملان عاشورا اطلاع پيدا كرد. يكي از فرماندهان انقلاب به نام عبدالله بن كامل را با گروهي مأمور دست گيري آنان نمود. آنان را دستگير كردند و نزد مختار آوردند. وقتي مختار چشمش به آن جانيان افتاد، فرياد زد: «اي قاتلان سرور جوانان بهشت! ديديد خداوند چگونه شما را به دست انتقام سپرد؟ (آن ها پيراهن امام حسين عليه السلام را غارت كرده بودند.) ديديد آن پيراهن براي شما چه سرنوشتي را رقم زد؟» سپس دستور داد


گردن آنان را زدند. [2] .

3. حميد بن مسلم كوفي در واقعه ي كربلا شركت داشت و شاهد ماجرا بود و كار خبرنگاران را داشت. او از چنگ مختار گريخت. البته بعضي روايات دلالت بر همكاري نداشتن او با عمال يزيد دارد و احتمالا وي از محبان اهل بيت عليهم السلام بوده است.

4. عبدالله بن صخلب و برادرش، عبدالرحمن، و فردي ديگر به نام عبدالله بن وهب از جمله ي دستگير شدگان بودند كه در بازار اعدام شدند. [3] .

5. عثمان بن خالد و ابي اسماء بشر بن شوط، كه از قاتلان عبدالرحمن بن عقيل عليه السلام بودند، دستگير شدند و هر دو را گردن زدند. [4] .

مختار نامه اي مفصل براي محمد حنفيه نوشت و به او اطمينان داد كه همه ي قاتلان امام حسين عليه السلام را به سزاي اعمالشان خواهد رساند. [5] .

جمعي از عاملان حادثه ي كربلا از جمله محمد بن اشعث موفق شدند از دست مختار بگريزند و در بصره، نزد مصعب بن زبير پناه بگيرند. اما سپس در جنگ مصعب بر ضد مختار، وارد نبرد گرديدند كه جمعي از آنان كشته شدند. [6] .

بردگان و موالي و مستضعفان، كه در قيام مختار جان تازه اي گرفته بودند و پشتوانه ي اصلي قيام بودند، بر اشراف كوفه چيره شدند و بعضي از آنان اربابانشان را، كه در فاجعه ي كربلا دست داشتند، به قتل رساندند و يا به مختار معرفي كردند. [7] .



پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 58 - 56.

[2] تاريخ طبري، ج 6، ص 58.

[3] همان.

[4] همان، ص 59.

[5] همان، ص 62.

[6] همان، ج 6، ص 66 و 94.

[7] بحارالأنوار، ج 45، ص 377.