بازگشت

قصاص قاتلان امام حسين


طبري مي نويسد: «شورش داخلي شهر كوفه عليه مختار در روز چهارشنبه


بيست و چهار ذي الحجه سال 66 ه. ق. توسط وي كاملا سركوب شد، دشمن با تلفات سنگين قلع و قمع گرديد. جمعي از بقاياي سران قوم و اشراف كوفه به بصره گريختند و در پناه مصعب بن زبير، كه از طرف برادرش عبدالله بن زبير والي آن جا بود، درآمدند و جمعي ديگر در مكان هاي امن خود را مخفي كردند.

مختار در آن هنگام كه تصميم بر نابودي قاتلان امام حسين گرفت، گفت: «دين ما به ما اجازه نمي دهد كه بگذاريم كساني كه حسين عليه السلام را كشته اند در اين دنيا، با امنيت و آسايش زندگي كنند. آن گاه در حقيقت، من ناصر و خون خواه آل محمد عليهم السلام نيستم، بلكه همان كذابي كه به من مي گويند، خواهم بود. براي دست يابي بر آن جانيان، از خدا كمك مي طلبم و خداي را سپاس گزارم كه مرا شمشيري بر سر آنان قرار داده و نيزه اي كه بر آنان وارد خواهد شد و انتقام گيرنده ي آنان كه حق اهل بيت پيامبر عليهم السلام را بگيرم و بر خداوند حق است كه آنان را كه دستشان به خون اهل بيت پيامبر عليهم السلام آغشته شده به قتل برساند و آنان كه حق خاندان پيامبر عليهم السلام را ناديده گرفته اند خوار و ذليل كند. پس آنان را به من معرفي كنيد تا تعقيبشان كنم و ريشه ي آنان را بركنم.

«مختار همه همت خود را براي اين هدف مقدس، كه هدف اصلي قيام او بود، به كار برد.» [1] .

موسي بن عامر مي گويد:

«مختار فرمان داد كه قاتلان امام حسين عليه السلام را تعقيب كنيد و مي گفت: به خدا قسم، آب و خوراك بر من ناگوار است تا اين كه


زمين را از لوث وجود آن ناپاكان پاك سازم.» [2] .

بنابراين، عده اي به صورت گروهي و عده اي نيز فرد فرد به دست انتقام و عدالت سپرده شدند و به جزاي اعمال ننگين خود رسيدند.


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 57؛ کامل ابن‏اثير، ج 4، ص 239؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 374.

[2] بحارالأنوار، ج 45، ص 374.