بازگشت

سخني در باب انتقام مختار از دشمنان


مختار تصميم گرفت با تمام قوا، همه ي مسببان حادثه ي عاشورا را مجازات كند و آنان را به سزاي اعمال ننگين خود برساند. اين هدف اصلي مختار بود و در اين كار، تا حدي موفق گرديد. او به نيروهايش دستور داد در هر مكان و هر زمان، عاملان حادثه ي كربلا را يافتند به جزاي اعمالشان برسانند و به هيچ وجه، به آنان رحم نكنند. اين دستور اجرا شد و جمع كثيري از عاملان حادثه ي كربلا به دست عدالت و انتقام سپرده شدند و به جزاي اعمال زشت خود رسيدند.

برخلاف شايعات امويان و بعضي گزافه گويي ها، در نهضت مختار، فقط قاتلان امام حسين عليه السلام و عاملان حادثه ي كربلا كيفر ديدند و در تاريخ حتي در يك مورد تعرض به زنان، كودكان و افراد بي گناه از سوي او مشاهده نشده است، بلكه آنچه از تاريخ به دست مي آيد اين است كه مختار و نيروهايش اصول انساني و ارزش هاي الهي را رعايت مي كردند.

دينوري، مورخ مشهور، نقل مي كند كه پس از كشته شدن ابن زياد در جنگ خازر، همسر او به اسارت سپاه مختار درآمد. اين زن اسير پيش ابراهيم [فرمانده ي لشكر مختار] آمد و گفت: اموال او را به غارت برده اند، ابراهيم گفت: چه مقدار از اموال تو غارت شده است؟ گفت پنجاه هزار درهم. دستور داد يكصد هزار درهم به او دادند و او را همراه صد سوار به


بصره نزد پدرش رساندند. [1] .

البته نمي توان گفت تمام آنچه مختار و نيروهايش انجام دادند دقيقا منطبق با موازين شرع و اعتقادات شيعه بوده است، اما آنچه مختار نسبت به عاملان فاجعه ي كربلا انجام داد، واكنش قهري دستگاه آفرينش با ستمگران، اجابت نفرين دل هاي سوخته ي خاندان ستم ديده ي پيامبر صلي الله عليه و آله و غليان طبيعي احساسات در جامعه ي مسلمانان بود.

توفيق اعلم، دانشمند معاصر، درباره ي انتقام مختار مي گويد: تنها برخورد قاطع و خون باري كه در تاريخ از ملامت مصون مانده و عذر آن پذيرفته شده همين كار عادلانه ي مختار است. [2] .

استاد سيد جعفر شهيدي نيز در اين باب مي گويد:

... از نو قتلگاه، بلكه قتلگاه هاي ديگري به راه افتاده، اما اين بار قربانيان آن پاكان و عزيزان خدا نبودند، دژخيم هايي بودند كه دست هايشان تا مرفق، در خون آزادگان رنگين شده بود.

امروز وقتي ما داستان كشتار مختار، پسر ابي عبيده ثقفي، را مي خوانيم، اگر سري به كتاب هاي حقوقي زده باشيم، ممكن است چنان انتقامي را تا حدي خشن بدانيم و بگوييم: چرا چنان كردند؟ يكي را چون گوسفند سر بريدند و يكي را شكم پاره كردند و ديگري كه تيري به فرزندي از فرزندان حسين عليه السلام افكنده و آن جوان دست را سپر ساخته و تير دست و پيشاني او را شكافته بود، همان كيفر دادند، ديگري را در ديگ روغن جوشان افكندند و دست و پاي آن


يكي را به زمين دوختند و اسبان را روي آن گذراندند، چنان كه نوشته اند، تنها يك جا دويست و چهل و هشت تن را، كه در قتل حسين و ياران او شريك بودند، طعم اين گونه كيفرها چشاندند؛ ما اين داستان ها را مي خوانيم و در آن نوعي قساوت مي بينيم، اما بايد دانست كه قضاوت مردم سيزده قرن بعد درباره ي كردار پيشينيان درست نيست.

شمر، عبيدالله بن زياد، عمر سعد، حفص - پسر او - خولي، سنان و ده ها تن از سران لشكر كوفه كيفرها ديدند، اما تاريخ به همين جا بسنده نكرد و اين آخرين انقلاب و آخرين انتقام نبود. [3] .

اين، تازه عذاب دنيوي آن نابكاران بود و عذاب اخروي، كه جلوه اي تام از قهر و سخط الهي را به نمايش مي گذارد، بسيار افزون تر و كوبنده تر از اين ها است.

«و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون» [4] .

و به تعبير أميرالمؤمنين عليه السلام:

«يوم المظلوم علي الظالم اشد من يوم الظالم علي المظلوم» [5] .

روز ستم بر ستم كار سخت تر است از روز ستم كار بر ستم ديده.


پاورقي

[1] اخبار الطوال، ص 296.

[2] اهل بيت، توفيق اعلم، ص 517.

[3] پس از پنجاه سال پژوهشي تازه پيرامون قيام امام حسين عليه‏السلام، سيد جعفر شهيدي، ص 194 - 193.

[4] شعراء (26)، آيه 227.

[5] نهج‏البلاغه، ترجمه‏ي سيد جعفر شهيدي، ص 401، قصار 241.