شيوه ي پسنديده ي مختار پس از پيروزي
پس از سخنراني و نماز، بزرگان و مردم كوفه فوج فوج براي بيعت به نزد مختار آمدند و مختار دستش را به سوي آنان دراز مي كرد و مي گفت: «تبايعوني علي كتاب الله و سنة نبيه و الطلب بدماء أهل البيت و جهاد المحلين؟» (يعني: بيعت مي كنيد با من بر اساس عمل به كتاب خدا و سنت
پيامبرش و خون خواهي خاندان پيامبر و جهاد با كساني كه ريختن خون امام حسين عليه السلام را حلال دانستند؟) اگر آنان مي گفتند «نعم»، با آنان بيعت مي كرد بدين سان مردم با او بيعت نمودند. [1] .
جاسوسان مختار مخفيگاه ابن مطيع، استاندار فراري ابن زبير، را به مختار گزارش دادند و او با بزرگواري، وي را بخشيد و مبلغ يكصد هزار درهم خرجي راه را به او داد و او را روانه ي حجاز كرد. [2] سپس مختار خزانه ي بيت المال را گشود و تمامي موجودي آن را، كه قريب نه ميليون دينار بود، بين مجاهدان تقسيم كرد. [3] .
تاريخ، شهادت مي دهد كه مختار پس از پيروزي با كمال خضوع، با مردم به ويژه نسبت به ضعفاء و محرومين جامعه، خوش رفتاري مي كرد، اما به قاتلين امام حسين عليه السلام و مسببان فاجعه ي كربلا كمترين امتيازي نداد و از آنان متنفر بود. او مردم را به خوبي پذيرفت و آنان را به عدالت و حسن سيره اميدوار ساخت. در روزهاي اول، جمعي از اشراف كوفه، كه از مسببان فاجعه ي كربلا بودند، فرصت طلبانه دور مختار را گرفته بودند، بعضي از ياران مختار تعجب كردند. و به او گفتند: با اين ها چه مي كند؟ مختار در جواب، اين آيه را خواند: «انا من المجرمين منتقمون» [4] (يعني: ما از تبه كاران انتقام خواهيم گرفت.) آن گاه خيال همه راحت شد. [5] .
پاورقي
[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 32؛ کامل ابناثير، ج 4، ص 226.
[2] تاريخ طبري، ج 6، ص 33.
[3] تاريخ طبري، ج 6، ص 33؛کامل ابناثير، ج 4، ص 227.
[4] سجده (32)، آيهي 22.
[5] تاريخ طبري، ج 6، ص 33؛ کامل ابناثير، ج 4، ص 227.