بازگشت

ارتش مختار


اكثر قريب به اتفاق ياران و هواداران و لشكريان مختار از مردم مستمند و محروم جامعه بودند. آنان شيعيان خالص أميرالمؤمنين عليه السلام بودند و تنها در زمان حكومت حضرت علي عليه السلام طعم عدالت و رفع تبعيض نژادي را، كه فقط شعار خلفاي پيش از أميرالمؤمنين عليه السلام و امويان بود - چشيدند. بر اساس مدارك معتبر تاريخي، بدنه ي لشكر مختار را ايرانيان و محرومان جامعه ي عراق تشكيل مي دادند؛ زيرا مختار سياست تبعيض نژادي امويان را لغو كرد و مردم را به سيره ي أميرالمؤمنين عليه السلام دعوت نمود.

علامه محمد مهدي شمس الدين مي گويد: انصافا مختار پس از پيروزي، شيوه ي عدالت و انصاف را در پيش گرفت و نظام طبقاتي و تبعيض نژادي را، كه از زمان عمر - خليفه ي دوم - باقي مانده بود، ملغي كرد. طبقه ي محروم جامعه - يعني: موالي و ايرانيان - را كه تا آن روز بر اساس سيره ي گذشتگان، كار بيش تر و حقوق كم تر داشتند، با ديگران مساوي كرد و


عرب را بر عجم ترجيح نداد و حقوق همه را يكسان و عادلانه به آنان برگرداند. [1] .

دكتر فياض: استاد تاريخ دانشگاه بغداد، در اين زمينه مي گويد: «شايد در حركت مختار، كه تندروهاي شيعه به آن پيوستند، بيش ترشان از مستضعفان در زمين بودند.» [2] .

گويند: روزي مختار با مغيره بن شعبه، سياستمدار معروف اوايل عصر اموي و استاندار پيشين عراق، از بازار كوفه، مي گذشت. مغيره، كه تا حدي مردم شناس بود و روحيه ي مردم عراق، به خصوص ايرانيان و علاقه ي شديدشان را به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله مي شناخت، به مختار چنين گفت: «به خدا سوگند، من مطلبي مي دانم كه اگر آدم با تدبيري به آن متمسك شود، مردم هوادار او مي شوند و تا سر حد جان از او پيروي مي كنند.» مختار پرسيد: اين مطلب چيست؟ مغيره گفت: «دعوت آنان به ياري خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله و خون خواهي آنان». [3] .

سياست ضد اسلامي بني اميه، به ويژه در فاجعه ي عاشورا، عامل مهم تشكل شيعيان و طبقه ي محروم و سازمان يافتن آنان و قيام بر ضد بني اميه بود. مختار توانست از اين زمينه ي مساعد نيروي فداكاري به وجود آورد. در مدت كوتاهي، با شعار خون خواهي امام حسين عليه السلام و يارانش، ضرباتي كوبنده بر رژيم ضد اسلامي بني اميه وارد سازد و اگر مزاحمت و درگيري با عبدالله بن يزيد، حاكم كوفه، نبود در همان اوايل قيام، مختار ريشه ي اين


شجره ي خبيثه را از بن بر مي كند.

علامه ي شمس الدين مي نويسد: مختار در سال 67 ه ق به خون خواهي امام حسين عليه السلام قيام كرد. مردم عراق پس از مرگ يزيد به عبدالله بن زبير رو آوردند. ابن زبير مدعي بود كه يكي از اهداف قيامش خون خواهي امام حسين عليه السلام است و با اين شعار وارد مبارزه شد. مردم عراق نيز به آرزوي اصلاح جامعه و انتقام خون شهداي مظلوم كربلا، ابتدا به دعوت ابن زبير لبيك گفتند؛ زيرا از يك طرف، او را مردي ضد بني اميه مي دانستند و از طرفي ديگر، او با تظاهر به دين داري و زهد و اصلاح جامعه و بي ميلي به دنياپرستي، مردم عراق را فريب داده بود. مردم به آروزي تحقق دو امر مهم (اصلاح و انتقام) به ابن زبير روآوردند، اما ديري نگذشت كه ماهيت ابن زبير بر مردم عراق آشكار شد و فهميدند كه او نيز از حكام اموي بهتر نيست؛ زيرا عمال اموي را از عراق بيرون كرد، اما قاتلان امام حسين عليه السلام مسببان فاجعه ي كربلا مقربان دستگاه او شدند و چهره هاي بدنامي چون شمر و ابن سعد و شبث بن ربعي و عمرو بن حجاج و ديگر عاملين حادثه ي عاشورا دوباره همه كاره گرديدند.

مردم عراق دريافتند كه عدالت اجتماعي كه در پي آن هستند، در خاندان زبير نيست و هنگامي كه استاندار ابن زبير، عبدالله بن مطيع، براي آنان سخن راني كرد و مردم را به سيره ي ابوبكر و عمر و عثمان دعوت نمود، فرياد و شورش مردم در مسجد بلند شد و گفتند: ما به جز سيره ي علي بن ابي طالب، پيرو سيره ي ديگري نخواهيم شد. [4] .

در اين شرايط، مختار در صحنه ي عراق ظاهر شد و خود را نماينده ي


اهل بيت عليهم السلام و فرستاده ي محمد حنفيه و خون خواه شهيدان كربلا معرفي كرد و شعارش «يا لثارات الحسين» بود. مردم كوفه نيز با همين شعار و هدف به ياري مختار شتافتند و در مقابل استاندار ابن زبير و اشراف كوفه قيام كردند و آنان را از عراق بيرون راندند و با مختار بر اساس عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و ادامه ي سيره ي أميرالمؤمنين عليه السلام و خون خواهي امام حسين عليه السلام بيعت كردند.


پاورقي

[1] ثورة الحسين، محمد مهدي شمس الدين، ص 274.

[2] تاريخ الاماميه، عبدالفياض، ص 179.

[3] انساب الاشراف، ج 6، ص 387.

[4] ثورة الحسين، ص 274 - 273.