بازگشت

آشوب در بصره


دومين شهر مهم عراق آن روز، شهر بصره بود. بصره كه پيش از واقعه ي عاشورا در برابر حكومت اموي موضعي محافظه كارانه داشت، پس از واقعه ي عاشورا، ناگزير به اتخاذ تصميمي جدي شد.

عبيدالله بن زياد، عامل مهم كشتار كربلا، كه پس از آن استاندار بصره بود، پس از دريافت خبر مرگ يزيد، از فرصت استفاده كرد و كوشيد به نام امويان، براي خود بيعت بگيرد. ولي كوشش وي با شكست مواجه شد؛ خشم بصريان بر ضد حاكمان اموي و عمال آنان به حدي بالا گرفت كه ابن زياد شبانه با لباس مبدل، از ترس خشم و انتقام مردم، به شام گريخت. بصره پس از اين، با يكي از شخصيت هاي معروف بني هاشم به نام عبدالله بن حارث بن نوفل بيعت كرد. وي از دودمان بني هاشم و از اصحاب اميرالمومنين عليه السلام بود. [1] اما به دليل كارشكني هاي طرفداران اموي و عثماني ها، او نتوانست موفق باشد.

شهر يكپارچه آشوب شده بود و درگيري هاي قبيله اي و فشار خوارج مردم بصره را مجبور كرد كه به ابن زبير نامه بنويسند و ضمن آن، با او بيعت نمايند و تقاضا كنند تا فرمانروايي برايشان بگمارد كه خطر دشمنان و خوارج را دفع كند. ابن زبير ابتدا حارث بن عبدالله بن ربيعه را به عنوان نماينده اش به آن جا فرستاد. او در برقراري آرامش منطقه كوشيد تا اين كه مصعب بن زبير، برادر عبدالله بن زبير، رسما به عنوان استاندار، قدرت را


به دست گرفت و بدين سان، بصره نيز از يوغ حكومت امويان خلاص گرديد. [2] .

شيعيان بصره به رهبري مثني بن مخربه، به شدت از حكومت اموي ها روگردان شده بودند و از اين كه امام حسين عليه السلام را در كربلا ياري نكرده اند، سخت اظهار پشيماني مي نمودند. گرچه آنان عمال حكومت اموي را از بصره بيرون كرده بودند و بصره به دست زبيريان افتاده بود، اما آنان به اين نيز راضي نبودند. شايد آن ها موضع گيري ابن زبير را مي دانستند. بنابراين، تنها بر قيامي بر ضد قاتلان امام حسين عليه السلام و گرفتن انتقام خون شهداي مظلوم كربلا راضي مي شدند از اين رو، هنگامي كه نامه ي سليمان بن صرد، رهبر توابين، به آنان رسيد، آنان لبيك گفتند و آماده ي ياري توابين شدند. [3] .


پاورقي

[1] معجم رجال الحديث، ج 10، ص 154، واژه‏ي «عبدالله».

[2] تاريخ طبري، ج 6، ص 93؛ الکامل في التاريخ، ابن‏اثير، ترجمه‏ي عباس خليلي، ج 6، ص 137.

[3] کامل، ابن‏اثير، ج 4، ص 159؛ تاريخ طبري، ج 5، ص 558.