بازگشت

كاركرد جامعه پذيري


انديشمندان ، فرهنگ را اين گونه تعريف مي كنند:

«مجموعه عناصر معنوي و مادي اي كه در سازمان هاي اجتماعي جريان مي يابند و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شوند، ميراث اجتماعي يا ميراث فرهنگي نام دارد فرهنگ معنوي عبارت است از: مجموعه دستاوردهاي جامعه در تمام زمينه هاي علم ،هنر، اخلاق و فلسفه و فرهنگ مادي به مجموعه وسايل توليدي و ديگر ارزش هاي مادي گفته مي شود كه شامل ساختار اقتصادي يا زير ساخت جامعه است ».

آن چه در فرهنگ ، محور و بنياد دانسته مي شود كه ساير مؤلفه هاي فرهنگي حول آن تكوين مي يابند «مذهب » است اصولاً مفهوم فرهنگ ، ريشه اي مذهبي دارد و از واژه Cutle به معناي «پرستش » گرفته شده است .

يكي از انديشمندان درباره فرهنگ مي نويسد:

«فرهنگ نه تنها به تصورات و رفتارهاي فردي جهت مي دهد، بلكه تعيين كننده رفتارهاي جمعي است ، يعني فرهنگ ، تمام زندگي بشر را دربرمي گيرد و روابط انسان ها را با يكديگر و با محيط آنها تنظيم مي كند».

گي روش ، مهم ترين كار ويژه اي كه براي فرهنگ عنوان مي كند، كار ويژه جامعه سازي يا به عبارت ديگر جامعه پذيري است . يعني اين كه فرهنگ ، به وجود آورنده جامعه است ، زيرا تمام عوامل عيني و مادي پيوندهاي اجتماعي به وسيله نظام فرهنگي در عبارات نمادين (سمبليك ) باز توليد و باز تفسير شده و معنا و انسجام مي يابند. فرد از طريق همين شكبه وارد جامعه مي شود و با آن پيوند مي خورد. بدين ترتيب انتقال فرهنگي از نسلي به نسلي ديگر امكان مي يابد.

در فرهنگ هر جامعه ، الگوهاي فرهنگي و ارزش ها - كه ضامن قدرت هنجاري الگوها هستند - از اهميت ويژه اي برخوردارند. هر نظام فكري براي سامان دادن اصول و مبناهاي اوليه خود به منظور قابل فهم نمودن آنها در تلاش است كه «الگوهايي » را به جامعه معرفي كند. بدين ترتيب آن چه كه باز ساز و كار صحيح يك فرهنگ براي جامعه به ارمغان مي آيد وفاق اجتماعي يا همبستگي اجتماعي است كه از آن به ميزان وحدت و انسجام در درون يك جامعه به هنگام رو به رو شدن با دشمنان خارجي يا مشكلات داخلي تعبير مي شود.بي شك فرهنگ شيعه با وجود منابع عظيم الشأن قرآن و سنت پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام و الگوهاي فرهنگي مذهبي داراي چنان پتانسيل عظيمي است كه كار ويژه انتقال فرهنگي را از نسلي به نسل ديگر امكان پذير مي سازند.

در اين ميان و از منظر بحث حاضر، قيام عاشورا به عنوان «الگويي » منحصر به فرد است كه قوام بخش و انسجام دهنده فرهنگ شيعه محسوب مي گردد.

قيام امام حسين (ع) در سال شصت و يك هجري در برابر ساختار سياسي زمان خويش به يك نحوي به الگويي فرا زماني مبدّل گشته است و به صورت «فرهنگ سياسي » خاص جلوه گر شده است .

بهره گيري صحيح از الگوهاي فرهنگي در هر مكتب و نظام فكري از ظرافت خاصي برخوردار است . محيا نمودن شرايط و زمينه ها در جهت بهره گيري از الگو نيز از عواملي است كه درايت خاص خود را نياز دارد. «محرم و صفر» به سهولت اين شرايط وزمينه ها را براي بهره گيري از الگوي قيام عاشورايي فراهم آورده است كه در عين اين سهولت ، ممتنع نيز مي باشد زيرا چه بسا به غلط از اين الگو استفاده شود، چرا كه از محرم و صفر نبايد صرفاً به زمينه اي در جهت تباكي و تكميل مجالس و كميت تباكي بهره برد،بلكه آن چه كه مهم است در كنار اين كميّت ها، كيفيّت است . كيفيت به اين معنا كه از اين مجالس در جهت بهره برداري در انتقال داده هاي مكتب و نظام شيعه به ويژه بعد سياسي آن استفاده نمود، چنان كه حضرت امام خميني در اين باره مي فرمايند:

«مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيد الشهداء و اجر ببرند، البته اين هم هست ، بلكه مهم آن جنبه سياسي اي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را كشيده اند كه تا آخر باشد و آن ، اين اجتماع تحت يك بيرق ، اجتماع تحت اين است و هيچ چيز نمي تواند اين كار را به مقداري كه عزاي حضرت سيد الشهداء در او تاثير دارد،تاثير كند».

در جايي ديگر نيز با تأكيد بر بعد سياسي بودن قيام عاشورا و مجالس آن مي فرمايند:

«شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم بر سيد الشهداء، نه سيدالشهداء احتياج به اين گريه ها دارد و نه اين گريه ها خودش يك كاري از آن مي آيد.... مسئله ، مسئله گريه و تباكي نيست ، مسئله سياسي است كه ائمه ما با همان ديد الهي كه داشتند مي خواستند اين ملت ها را بسيج كنند و يك پارچه كنند از راه هاي مخلتف تا آسيب پذير نباشند».

به همين جهت ، امام مهم ترين هدف مجالس حسيني را دربرگيري محتواي سياسي آن ها مي داند:

«اين جنبه سياسي اين مجالس ، بالاتر از همه جنبه هاي ديگري است كه هست ».