بازگشت

زمينه ساز تشكيل حكومت اسلامي


سومين كاركرد سياسي مهم عاشورا كه در عين حال برخاسته از دو كاركرد قبل (احيا انديشه امامت و احياي فرهنگ جهاد) است ؛ زمينه سازي براي تشكيل حكومت اسلامي است . به اين معنا كه با جهاد و سرنگوني حكومت استبدادي زمينه براي حكومت اسلامي فراهم مي آيد تا انديشه امامت در آن گفتمان ، مسلط گردد.

حكومت از موضوعات اساسي و بنيادي است كه نقش برجسته آن در زندگي اجتماعي انكارناپذير است . بر اين اساس است كه امام علي (ع) در مورد ضرورت حكومت ، خطاب به خوارجي كه «لا حكم الا لله» سر مي دادند مي فرمايند:

«لاَبُدَّ لِلنَّاس ِ مِن ْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»

پس از ضرورت وجود حكومت ، اين سؤال مطرح است كه چه كسي بايد حكمراني كند و زمام امور مسلمين را بر عهده گيرد؟

آنچه مسلم است اين است كه امامت و حكومت بر مسلمين شرايطي دارد كه ؛ از جمله مي بايست آگاه ترين وعالم ترين شخص از مردمان به احكام الهي ، مدير و مدبر در امر سياست و به دور از فساد و ظلم باشد. از سه مؤلفه فوق آنچه كه قابل حصول براي مردمان است ، طبيعتاً سعادت در دنيا و آخرت خواهد بود.

امام علي (ع) در اين كه چه كسي سزاوار حكومت است مي فرمايند:

«سزاوارترين مردم به رهبري كسي است كه نيرومندتر از همه و داناترين مردم در مسايل الهي باشد.»

امام كه دانايي را شرط رياست و حكومت مي داند از ناداني و جهل امويان نسبت به احكام و مسايل الهي فغان برمي آورد و از درد مي نالد:

«درد من اين است كه زمام امور اين مردم در دست نادانان ، ستم گران و گناهكاران قرار گرفته است ».

از اين رو امام (ع) خطاب به معاويه مي فرمايند:

«يَا مُعَاوِيَة ُ سَاسَة َ الرَّعِيَّة ِ وَوُلاَة َ أَمْرِ الاُمَّة ِ بِغَيْرِ قَدَم ٍ سَابِق ٍ وَلاَ شَرَف ٍ بَاسِق ٍ وَ نَعُوذُبِاللهِ مِن ْ لُزُوم ِ سَوَابِق ِ الشَّقَاءِ.»

امام حسين (ع) نيز از حكمراني امويان بر جامعه مسلمين اين گونه اظهار شگفتي مي فرمايند:

«فَيَا عَجَباًوَمَا لِي لاَ أَعْجَب ُ والارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم ؛ شگفتا و چگونه در شگفت نباشم كه سرزمين اسلام در قبضه كساني است كه يا خائن و ستم كارند يا باج گير و نابه كار يا حكمراني بي رحم و بي انصاف ...»

امام حسين (ع) در جايي ديگر در پي رسوا سازي و معرفي چهره خاندان اموي ـ كه داعيه داران اسلام گرديده و زمام امور مسلمين را به ناحق در اختيار گرفته اند ـ مي فرمايند:

«هان اي مردم ! اينان (خاندان اموي ) پيروي از شيطان را رها نكرده و اطاعت از خداي مهربان را رها كرده اند و آشكارا فساد مي كنند و حدود الهي را ترك كرده اند و بيت المال را ويژه خود قرار داده اند و حرام خدا را حلال و حلال او را حرام دانسته اند.»

امام (ع) هم چنين علاوه بر تذكر جهل امويان نسبت به احكام و وظايف الهي و ظلم و فساد آنان به مسلمين مي فمرايند:

«همه كشورهاي اسلامي زير پاي آنهاست و دستشان در همه جا باز است و مردم برده آنان و در اختيارشان هستند... هر دستي كه بر سر آنها (مردمان ) فرو كوبد نمي توانند از خود دفاع كنند. گروهي جبار و معاندند كه بر هر ناتوان و ضعيفي فشار مي آورند.»

امام حسين (ع) در مرحله اول مشخصات خاندان اموي ، جهل به احكام الهي ،ظلم و ستم و فساد را هشدار مي دهند و آن گاه در مرحله ديگر مكانيسم و راه كار بر خورد باآن را نشان مي دهند.

در اين مرحله وظيفه انسان ها و مسلمين آن است تا با چنين حاكماني با چنين مشخصاتي مبارزه كنند و عليه آنها قيام كنند. امام (ع) فرمايش پيامبر را يادآور مي گردند:

«من رأي سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناكثا لعهد الله مخالفا لسنة رسول الله يعمل في عباد الله بالإثم والعدوان ثم لم يغير بقول ولا فعل كان حقيقا علي الله أن يدخله مدخله ؛ هر كس حاكم جائر و ستم كاري را ببيند كه حرام الهي را حلال مي شمارد و پيمان خدا را در هم مي شكند، با سنت پيامبر خدا مخالفت مي كند، در ميان مردم به گناه و تجاوز اشتغال دارد، ولي عليه او نه به گفتار و نه به فعل عكس العملي انجام نمي دهد برخدا است كه او را در جايگاه آن ستم كار قرار دهد.»

امام (ع) پس از اين مراحل معرفي حاكمان فاسد و نالايق و لزوم مبارزه با آنان ، به ارايه طريق مي پردازد و به مرحله بعدي اشاره مي كند كه بايد ساختار سياسي حكومت تغيير نمايد، اما اين كه چه خود يا افرادي بايد عهده دار رهبري و حاكمان حكومتي گردند،امام جايگزين ارايه مي دهند. چنان كه حضرت علي (ع) پس از رسيدن به خلافت فرمودند:

«اين خانواده (اهل بيت ) اساس دين تكيه گاه يقين اند، پيشگامان به آنان برمي گردند و عقب ماندگان به ايشان مي رسند. اين خانواده از امتيازات حكومت برخوردارند و سفارش هاي جانشيني براي آن حضرت (پيامبر اكرم (ص)) و هم چنين دريافت علوم مخصوص ايشان است ...؛ هُم ْ أَسَاس ُ الدِّين ِ وَعِمَادُ الْيَقِين ِ إلَيْهِم ْ يَفِي ءُ الْغَالِي وَ بِهِم ْ يُلْحَق ُالتَّالِي وَلَهُم ْ خَصَائِص ُ حَق ِّ الْوِلاَيَة ِ وَ فِيهِم ُ الْوَصِيَّة ُ وَالْوِرَاثَة ُ.»

امام (ع) آن گاه با استقرار يافتن حكومت در موضع خود و با اشاره به رهبري سياسي خود مي فرمايند:«الان َ إذْ رَجَع َ الْحَق ُّ إلَي أَهْلِه ِ وَنُقِل َ إلَي مُنْتَقَلِه ِ»

اما با از دست رفتن مجدد اين حق - پس از بي وفايي ، دسايس و توطئه هاي ياران - از دست امام حسن مجتبي (ع)، امام حسين (ع) در مورد و لزوم بازگشت آن برجاي خويش مي فرمايند:

«ما خاندان أوليا، اوصيا و وارثان وي و رسول خدا (ص) و شايسته ترين افراد نسبت به مقام او از ميان تمام امت بوديم ، ولي گروهي بر ما سبقت جستند و اين حق را از ماگرفتند... همانا ما هستيم اهل بيت محمد (ص) و سزاوارتريم به امر ولايت و امامت بر شمامردم ، از اين مردمي كه ادعاي بي جا مي نمايند و حق و بهره اي در اين مقام ندراند و در ميان شما جور و ستم مي كنند».

امام حسين (ع) پس از سزاوار يافتن حكومت براي اهل بيت :، هدف خود را ازبه دست آوردن حكومت ـ همانند پدر بزگوارش ـ اجراي احكام الهي ، اصلاح جامعه و امنيت مردم را ترسيم مي كند. امام علي (ع) در اين باره فرمودند:

«خدايا! تو مي داني كه مبارزه من بر سر به دست آوردن رياست و يا به چنگ آوردن مختصري مال بي ارزش دنيا نبوده است ، بلكه هدفم اين بوده كه مقررات دينت را توسعه دهم ، جامعه را اصلاح كنم تا مظلومان به آسايش برسند و قوانين الهي كه بدون اجرا مانده است به جريان افتد.»

امام حسين (ع) نيز در منشور سرخ و خونين خود هم چون پدر بزرگوارشان مي فرمايند:

«اللَّهُم َّ إنَّك َ تَعْلَم ُ أَنَّه ُ لَم ْ يَكُن ِ مَا كَان َ مِنَّا تَنَافَساً فِي سُلْطَان ٍ وَلاَ الْتِمَاساً مِن ْ فُضُول ِالْحُطَام ِ وَلَكِن ْ لِنَري َ الْمَعَالِم َ مِن ْ دينِك َ وَنُظْهِرَ الإصْلاَح َ فِي بِلاَدِك َ وَيَأْمَن ُ الْمَظْلُومُون َ مِن ْعِبَادِك َ وَ يعمل بِفَرائِضِك َ وَُسنَنِك َ وَأَحكامِك ؛ بارالها تو آگاهي كه آنچه انجام داديم نه در طمع پادشاهي و جاه و نه در طلب ثروت و مال (بود) بلكه (هدف آن بود) تا نشانه هاي دينت را ارايه كنيم و در شهرهايت اصلاح نماييم و بندگان مظلومت امنيت يابند و به فرائض و سنن و احكام تو عمل گردد.»

قيام كربلا بر اين اساس (ضرورت ساقط نمودن ساختار سياسي طاغوت ، ارايه ساختار سياسي متناسب با اسلام است كه مورد ارزيابي قرار مي گيرد و هدف اسلامي ـ انساني از تشكيل حكومت ) الگو و اسوه اي است كه از قيام امام حسين (ع) به عنوان كاركرد سياسي مهم مي توان اخذ نمود؛ چنان چه خود حضرت امام حسين (ع) در اين باره مي فرمايند:

«عمل من در اين قيام الگوي شماست ... فَلَكُم فِي ّ أُسوَة ٌ»

بي شك انقلاب اسلامي ايران را مي توان به عنوان بارقه اي كه در پي انقلاب كربلاست و از آن الگو گرفته ارزيابي كرد. اسوه گيري از قيام كربلا براي اصلاح جامعه از جمله مسايلي است كه حضرت امام خميني «ره » رهبر انقلاب اسلامي به آن توجه داشته است :

«تمام انبيا براي اصلاح جامعه آمده اند، همه آنها اين مسئله را داشتند كه فرد بايد فداي جامعه بشود، فرد هرچه بزرگ باشد بالاترين فرد كه ارزشش بيشتر از هر چيز است ،در دنيا وقتي كه با مصالح جامعه ، معارضه كرد، اين فرد بايد فدا بشود. سيد الشهداء (ع) روي همين ميزان آمد و رفت ، خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا كرد تا جامعه اصلاح شود.»

اين مسئله كه هدف اوليه امام حسين (ع) از قيام كربلا كدام يك از اولويت ها بوده ،امر به معروف و نهي از منكر، دعوت مردم كوفه يا تشكيل حكومت ، مباحثات و مناظرات فراواني را ميان صاحب نظران و انديشمندان به وجود آورده است .

امام خميني بر آن است كه هدف امام حسين (ع) را از منظر اقدام براي تشكيل حكومت ارزيابي نمايد از اين روست كه به صراحت مي فرمايند:

«آنهايي كه خيال مي كنند كه حضرت سيدالشهداء براي حكومت نيامده ، خير اينها براي حكومت آمدند، براي اينكه بايد حكومت در دست مثل سيدالشهداء باشد، مثل كساني كه شيعه سيدالشهداء هستند. او (سيد الشهداء) مسلم بن عقيل را فرستاد تا مردم را دعوت كند، به بيعت تا حكومت اسلامي تشكيل دهد و اين حكومت فاسد را از بين ببرد.»

تأكيد امام خميني بر اقدام امام حسين (ع) به منظور تشكيل حكومت و الگوگيري از آن در جريان وقوع انقلاب اسلامي و تشكيل حكومت اسلامي از فقره بالا به خوبي نمايان است ، آن جا كه مي فرمايند: «.. بايد حكومت در دست مثل سيدالشهدا باشد، مثل كساني كه شيعه سيدالشهدا هستند».

حميد عنايت در اين باره و با تمسك به كتاب ولايت فقيه امام (ره ) گزارش مي دهد:

«براي ممانعت از تأسيس سلطنت و جانشيني موروثي بود كه حسين (ع) شوريد و شهيد شد. به خاطر امتناع انبيا نسبت به جانشيني موروثي يزيد و شناسايي سلطنت او بود كه حسين شوريد و تمامي مسلمين را به شورش دعوت كرد. آيت الله خميني هم چنين از مسلمين ايران مي خواهد كه در تلاش خود براي تشكيل يك دولت اسلامي عاشورايي بيافرينند.»

بر اين اساس اقدام به تشكيل حكومت را مي توان از مهم ترين كاركردهاي سياسي عاشورا ارزيابي نمودكه انقلاب اسلامي در پي الگوگيري از آن كاركرده بود.