بازگشت

فرهنگ معرفت پروري و آگاهي دهي


سومين شاخصه مهم امامت كه آن را از نظام استبدادي متمايز مي گرداند، توجه و اهتمام امام مسلمين به فرهنگ معرفت پروري و آگاهي روز افزون مردمان است .مسئله اي كه عكس آن دقيقاً در دستور كار نظام استبدادي وجود دارد. چرا كه با وجود فرهنگ حماقت و ناداني است كه امكان حكومت نادان و فاسد بر مردمان به وجود مي آيد.از اين رو يكي از شاخصه هاي مهم حكومت ديكتاتوري «پرورش جهل » است . در «مروج الذهب » آمده :

يكي از اهالي كوفه با شتري وارد شام شد. مردي شامي جلو او را گرفت و ادعا نمود اين ناقه مال من است كه در صفين از من گرفته اي . سر و صداي آنها بلند شد و به معاويه رسيد. مرد شامي پنجاه نفر شاهد آورد و آنها شهادت دادند كه اين ناقه متعلق به اوست .معاويه حكم كرد كه شتر را به مرد شامي بدهند. در اين هنگام مرد كوفي به معاويه گفت :اين شتر نر است ، نه ماده . در حالي كه تمام اينان ادعا نمودند كه شتر ماده متعلق به آن شخص است . بعد از متفرق شدن مردم ، معاويه شخص كوفي را خواست و قيمت شترش را پرسيد. بيش از دو برابر قيمت شتر به او داد و گفت : از قول من به علي بن ابي طالب بگو: با صد هزار مرد جنگي از شام با تو روبه رو مي شوم كه هيچ كدام بين شتر نر و ماده فرق نمي گذارند!!

اما در نظام امامت عكس اين مسئله صادق است . امام وظيفه خود مي داند تا روح آگاهي و حقيقت يابي را در كالبد اصحاب و مردمان بدمد. زماني كه حارث ـ از اصحاب امام (ع) ـ در وادي شك و ترديد افتاده بود و خود را متحير ميان حق و باطل يافته بود، زيرا از سويي طلحه و زبير و عايشه دو صحابه كه از اصحاب بزرگ و همسر پيامبر (ص) رامي نگريست و از سوي ديگر داماد و صحابي برتر رسول خدا(ص) را مي ديد كه رو در روي هم قرار گرفته بودند، شك خود را بر امام علي (ع) عرضه داشت و خواهان يافتن شخص محق گرديد. رجوع حارث به امام (ع) خود حكايت از اين مطلب دارد كه پاسخ امام (ع) به او براي حارث كافي خواهد بود تا از حيرت و ترديد به درآيد، اما آنچه امام (ع) در پاسخ وي گفت بسيار جالب توجه است . امام (ع) هرگز در پي آن برنيامد تا از اين فرصت به نفع خود استفاده كرده و بگويد: «انا الحق »، بلكه امام در اختيار حارث و حارث ها، ملاك و معيار قرار داد تا بر آن اساس به قضاوت بنشيند و به يافتن حق اهتمام ورزند. امام به وي فرمودند:

«يا حارث ! إنك إن نظرت تحتك و لم تنظر فوقك جزت عن الحق ، إن الحق و الباطل لا يعرفان بالناس ، ولكن اعرف الحق باتباع من اتبعه ، والباطل باجتناب من اجتنبه ».